علمای عامه می گویند که پیامبر اکرم بدون وصیت از دنیا رفت و کسی را به عنوان خلیفه بعد از خود تعیین نکرد
و امر تعیین رهبری را به مردم واگذار کرد.
از جمله کسانی که به این مطلب تصریح کرده ذهبی می باشد.
همچنین ابن خلدون در جلد اول تاریخ خود می نویسد:
«وصیتی از پیامبر اکرم در باب امامت صورت نگرفت»
او در ادامه سخن خود به عمل صحابه اشاره دارد که آنان ابوبکر را انتخاب کردند و این دلیل بر آن است که پیامبر اکرم در امر امامت، وصیتی نکرد.
سپس خاطر نشان می کند:
«مساله امامت و سیاست گذاری جامعه امر مهمی نیست و این مساله به خود مردم واگذار شده است.»
سوالات:
-
اگر مساله امامت امر مهمی نیست و به مردم واگذار شده است، پس چرا ابوبکر در این مورد خلیفه خود را تعیین نمود و چرا عمر مساله را به شورای شش نفری داد؟ و چرا اینان به پیامبر اکرم اقتدا نکردند؟
-
طبق روایاتی که علمای بزرگ عامه نقل کرده اند پیامبر اکرم در غزوات یا هرگاه می خواست از مدینه بیرون برود و لو به مدت کوتاهی، کسی را به جای خود قرار می داد، پس چطور می توان گفت که ان حضرت بی وصیت از دنیا رفت و کسی را جانشین خود قرار نداد؟
خداوند در قرآن مسلمانان را امر به وصیت می کند
«کتب علیکم اذا حضر احدکم الموت ان ترک خیرا الوصیه للوالدین و الاقربین بالمعروف حقا علی المتقین»
به یقین پیامبر اکرم فرد ممتاز و شاخص متقین است و به حکم آیه فوق نشدنی است که احتمال دهیم آن حضرت، حامل فرمان لزوم وصیت در امت باشد ولی خود بدون وصیت از دنیا رفته باشد!
سوالات ما، حسین تهرانی، ص ۱۰۸