ابنتیمیه از دیدگاه اهل تسنن
اهل تسنن عقاید ابنتیمیه را قبول ندارند و نظرات بسیار تندی را در مخالفت وی بیان داشتهاند که ما به ذکر چند مورد بسنده میکنیم:
- ابن جُهبُل در اینباره میگوید:
ابنتیمیه ادعا کرده آنچه خدا و رسولش و صحابه گفتهاند [او همان را] میگوید، در حالىکه او مطالبى نقل میکند که هرگز هیچیک از آنها نگفتهاند.([۱])
- یافعى در این زمینه مینویسد:
ابنتیمیه میگوید: خدا بر عرش استوار است و سخن میگوید. در دمشق و دیگر مناطق ندا داده شد هر کس بر عقیده ابنتیمیه باشد، مال و خونش حلال است. او مسائل عجیب و غریبى ادعا کرد که به سبب آن زندانى شد، چون مباین با مذهب اهل تسنن به حساب میآمد.([۲])
- ابوبکر حصینى، ابنتیمیه را فردی مریض معرفی میکند و در این مورد مینویسد:
در سخن این خبیث نظر کردم، در قلب او مرض گمراهى است. او به دنبال متشابهات قرآن و سنّت به جهت ایجاد فتنه است و گروهى از عوام که خدا اراده هلاکتشان کرده وى را متابعت کردهاند. در او امورى دیدم که قدرت بیان آن را ندارم؛ زیرا در آنها تکذیب پروردگار است.([۳])
- ابنحجر عسقلانى نیز درباره اجتهاد وی مینویسد:
ابنتیمیه همین که فکر کرد مجتهد است، بر کوچک و بزرگ علماى قدیم و جدید ایراد گرفت.([۴])
۶. مؤلفین یا مناظرهکنندگان در ردّ ابنتیمیه
بسیارى از علماى اهل تسنن از عصر ابنتیمیه تاکنون، در ردّ او کتاب تألیف کرده یا با وى مناظره نمودهاند. از جمله:
- قاضى محمدبن ابراهیم بن جماعهًْ شافعى.
- قاضى محمد بن حریرى انصارى حنفى.
- قاضى محمدبن ابوبکر مالکى.
- قاضى احمدبن عمر مقدسى حنبلى.
- حافظ مجتهد تقىالدین سبکى (۷۵۶ هـ.ق)، در «الاعتبار ببقاء الجنهًْ والنار» و در «الدرهًْ المضیئهًْ» و… .
- امام فقیه، محمدبن عمربن مکى، معروف به ابن مرحّل (۷۱۶ هـ. ق).
- امام حافظ، صلاحالدین علایى (۷۶۱ هـ. ق).
- قاضى مفسّر، بدرالدّین ابنجماعه (۷۳۳ هـ. ق).
- امام احمدبن یحیى کلابى حلبى، معروف به ابن جُهبُل (۷۳۳ هـ. ق).
- امام قاضى جلالالدین قزوینى.
- قاضى کمالالدین ابن زملکانى (۷۲۷ هـ. ق).
- قاضى صفىالدین هندى (۷۱۵ هـ. ق).
- فقیه محدث، علىبن محمد باجى شافعى (۷۱۴ هـ. ق).
- مورخ، فخربن معلم قرشى (۷۴۱ هـ.ق)، در «نجم المهتدى و رجم المعتدى».
- حافظ ذهبى (۷۴۸ هـ. ق) در «النصیحهًْ الذهبیهًْ».
- مفسّر معروف، ابوحیان اندلسى (۷۴۵ هـ.ق) در «النهر الماد».
- ابنبطوطه (۷۷۹ هـ.ق)، در «رحلهًْ ابن بطوطهًْ».
- فقیه، تاجالدین سبکى (۷۷۱ هـ.ق)، در «طبقات الشافعیهًْ الکبرى».
- مورخ، ابنشاکر کتبى (۷۶۴ هـ.ق)، در «عیون التاریخ».
- عمربن ابى الیمن لخمى فاکهى مالکى (۷۳۴ هـ.ق)، در «الدّرهًْ المختارهًْ».
- قاضى محمد سعدى مصرى اخنانى (۷۵۰ هـ.ق)، در «المقالهًْ المرضیه».
- امام زواوى (۷۴۳ هـ.ق).
- جوزجانى حنفى (۷۴۴ هـ.ق)، در «الابحاث الجلیهًْ فى الرّد على ابنتیمیه».
- ابن حجر عسقلانى (۸۵۲ هـ.ق)، در «الدرر الکامنهًْ فى اعیان المائهًْ الثامنهًْ» و «لسان المیزان» و… .
- ولىالدین عراقى (۸۲۶ هـ.ق)، در «الاجوبهًْ المرضیهًْ فى الرّد على الاسئلهًْ المکیهًْ».
- فقیه مورخ، ابنقاضى شبهه شافعى (۸۵۱ هـ.ق)، در «تاریخ ابنقاضى شبهه».
- فقیه، تقىالدین ابوبکر حصنى شافعى (۸۲۹ هـ.ق)، در «دفع شبهه من شبّه و تمرّد».
- ابن عرنه تونسى مالکى (۸۰۳ هـ.ق).
- علاءالدین بخارى حنفى (۸۴۱ هـ.ق)، بنابر نقل ابنحجر در «الدرر الکامنهًْ».
- شیخ زروق فاسى مالکى (۸۹۹ هـ.ق).
- حافظ سخاوى (۹۰۲ هـ.ق)، در «الاعلان بالتوبیخ لمن ذم التاریخ».
- احمد بن محمد وترى (۹۸۰ هـ.ق)، در «روضهًْ الناظرین».
- ابنحجر هیثمى (۹۷۴ هـ.ق)، در «الفتاوى الحدیثیهًْ» و «الجوهر المنظم».
- شیخ ابن عراق دمشقى (۹۳۳ هـ.ق).
- جلالالدین دوانى (۹۲۸ هـ.ق)، در «شرح العضدیهًْ».
- قاضى ابوعبدالله مقرى در «نظم اللآلى فى سلوک الامالى».
- محدث محمدبن علان صدیقى مکى (۱۰۵۷ هـ.ق)، در «المبرد المبکى فى ردّ الصارم المنکى».
- شیخ منافى شافعى (۱۰۲۹ هـ.ق)، در «شرح الشمائل».
- قاضى بیاضى حنفى، در «اشارات المرام من عبارات الامام».
- شیخ خفاجى مصرى حنفى (۱۰۶۹ هـ.ق)، در «شرح الشفا».
- مورخ ابوالعباس احمد مقرى (۱۰۴۱ هـ.ق)، در «ازهار الریاض».
- محمد زرقانى مالکى (۱۱۲۲ هـ.ق)، در «شرح المواهب اللدنیهًْ».
- شیخ عبدالغنى نابلسى (۱۱۴۳ هـ.ق).
- فقیه، محمدبن مهدىبن على صیادى، مشهور به رواس (۱۲۸۷ هـ. ق).
- شیخ محمد ابوالهدى صیادى (۱۳۲۸ هـ.ق)، در «قلادهًْ الجوهر».
- سلامه عزامى شافعى (۱۳۷۶ هـ.ق)، در «البراهین الساطعهًْ».
- محمود خطاب سبکى (۱۳۵۲ هـ.ق)، در «الدین الخالص» و… .
- محمد زاهد کوثرى (۱۳۷۱ هـ.ق)، در «مقالات الکوثرى».
- مفتى مصطفىبن احمد شطى حنبلى دمشقى (۱۳۴۸ هـ.ق)، در «النقول الشرعیهًْ».
- شیخ محمد بخیت مطیعى، مفتى مصر (۱۳۵۴ هـ.ق)، در «تطهیرالفؤاد من دنس الاعتقاد».
- شیخ ابراهیمبن عثمان سمنودى مصرى، در «نصرهًْ الامام السبکى بردّ الصارم المنکى».
- ابوحامدبن مرزوق، عالم مکه (۱۳۹۰ هـ.ق)، در «برائهًْ الاشعریین من عقائد المخالفین».
- شیخ منصور محمد عویس، در «ابنتیمیه لیس سلفیّاً».
- شیخ ابوالفضل عبداللهبن صدیق غمارى، در «اتقان الصنعهًْ» و «الصبح السافر».
- ابوالاشبال سالم بن جندان اندونزیایى در «الخلاصه الکافیهًْ فى الاسانید العالیهًْ».
- فقیه، عبدالله هروى حبشى، در «المقالات السنیّهًْ» و «صریح البیان».
[۱]) الحقائق الجلیّهًْ، صص ۳۱ و ۳۲.
[۲]) یافعی، مرآهًْ الجنان، ج۴، ص۲۷۷.
[۳]) دفع شبههًْ من شبّه و تمرّد، ص۲۱۶.
[۴]) عسقلانی، احمد الدرر الکامنهًْ، ج۱، ص۱۵۰.