امین و فرصتی مناسب برای امام رضا×
امین و فرصتی مناسب برای امام رضا×
وقتی هارون الرشید درگذشت، یازده پسر و سیزده دختر به جای گذاشت([۱]) و این بیست و چهار تن فرزند، حاصل ازدواج با قریب به بیست تن زن عقدی و یا کنیز بود. آنچه از ثروت وی از بیت المال به جای مانده بود، عبارت بود از نهصد هزار هزار و چند هزار هزار([۲]) هارون قبل از مرگش برای جانشینی خود سه ولیعهد انتخاب کرد و این از خطاهای بزرگ وی بود که فتنهها از همان جا برخاست.([۳]) او امین، مأمون و مؤتمن را به جانشینی خود انتخاب کرد و از ابتدای امر روشن بود که چنین انتخابی، جز اختلاف حاصلی نخواهد داشت. امین به نقل از زبیده مادرش ـ با الهام از خوابی که به هنگام بارداری وی دیده بود ـ «چشمهای جوشان بود که کم پایید و زود فانی شد و با شتاب رفت» و به قول مسعودی گرچه بسیار نیرومند، شجاع و زیبا بود، ولی سست رأی و بی تدبیر بود و در کار خویش اندیشه نمیکرد.([۴]) امین که سرمست از بادهی غرور بود، هنوز چند سالی از خلافتش نگذشته بود که در صدد برآمد برادر خویش مأمون را از ولیعهدی خلع کند، مشوق وی در این راه «فضل بن ربیع» بود که مظهر تمایلات نژادی عرب به شمار میرفت. در حالی که «فضل بن سهل» که وزیر مأمون بود، نمایندهی تمایلات ایرانیان بود و خلافت را حق علویان میدانست.([۵]) به قول جهشیاری؛ فضل بن سهل بر صندلی مینشست و چون به حضور مأمون میرفت وی را با صندلی میبردند و همچنان میرفت تا به نزدیک خلیفه میرسید و آنجا صندلی را بر زمین مینهادند و سهل از آن پایین میآمد و صندلی را نزد مأمون مینهادند و سهل میرفت و به خلیفه سلام میگفت و بر آن مینشست.([۶])
امین در بغداد نام مأمون را از خطبه انداخت و کار فتنه و رقابت بالا گرفت تا اینکه لشکر کشی صورت گرفت و امین کشته شد و سر او را از تنش جدا کردند و سر بریدهی امین را در خانهی مأمون به چوبی آویختند تا سپاهیان، وی را لعنت کنند و مأمون در پاسخ نامهی زبیده مادر امین که از کشته شدن پسرش نالیده بود، با غم و تأثر نوشت: «به خدا من نکشتم و دستور ندادم و راضی نبودم».([۷])
امین فردی عیاش و اهل لهو و لعب بود و از طرفی از همان روز نخست با برادرش مأمون بر سرحکومت کشمکشهای فراوانی داشت، از این رو فرصت پرداختن به مخالفان حکومت خود از جمله علویان و در رأس آن امام رضا× را نداشت و امام از فرصت پیش آمده بهره برد و به نشر و گسترش معارف اسلامی در سطح جامعه و تحکیم پایگاههای فردی و روابط معنوی میان امت و امامت پرداختند. ابوالفرج در مقاتل الطالبیین مینویسد: «روش امین دربارهی اولاد ابی طالب [فرزندان حضرت علی×] بر خلاف گذشتگان بود، علت آن این بود که او به فکر خوشگذرانی و تهیه وسایل عیش خود بود و پس از آن در بحران جنگ با مأمون قرار گرفت، تا آنکه کشته شد. بنابراین در این مدت سرگرمی امین و مأمون، برای آل ابیطالب [فرزندان حضرت علی×] اتفاقی روی نداد».([۸])
مورخان خصوصیات روحی و شیوهی زندگی امین را چنین نوشتهاند: «او مردی زشت کردار، سست رأی و خونریز بود که بر مرکب هوا و هوس سوار شده و نسبت به امر خلافت بی اعتنا بود و در کارهای مهم به دیگران تکیه میکرد».([۹])
در حکومت پنج ساله امین، تاریخ از بیان اقدامات و موضعگیریهای وی نسبت به امام رضا× و همچنین تلاشهای امام یا واکنشهای آن حضرت ساکت است.
[۱]. تاریخ طبری، ج۱۲، ص۵۳۹۱.
[۲]. همان، ج۱۲، ص۵۳۹۸، این عبارت از منبع مذکور نسخه برداری شده است.
[۳]. دکتر ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ج۲، ص۱۶۷.
[۴]. مروج الذهب، ج۲، ص۳۹۵.
[۵]. ابومسلم از واقعیت تا افسانه، دکتر مهدی علائی حسینی. ص۱۱۷.
[۶]. جهشیاری، الوزراء و الکتاب، به نقل از دکتر ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ج۲، ص۱۶۶.
[۷]. ابو مسلم از واقعیت تا افسانه، دکتر مهدی علائی حسینی، ص۱۱۷.
[۸]. مقاتل الطالبیین، ص۳۳۸.
[۹]. مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۳۰۲.
منبع : مجمع جهانی شیعه شناسی