1 مهر 20, 1400

برگزارى مراسم معارفه در غدیرخم

برگزارى مراسم معارفه در غدیرخم

در همه جاى دنیا مرسوم است که اگر بخواهند مسؤولیّتى را به شخصى واگذار کنند، در حوزه کارى او که باید در آن جا مسؤولیتش را انجام دهد، عده‏اى از نیروهایى که باید با او کار کنند و عده‏اى دیگر از بخشهاى دیگر و مسؤول بالاتر در مراسم شرکت مى‏کنند. مسؤول بالاتر اهمیت کار و حساسیت آن را بیان و شخص مورد نظر را به آنان معرفى مى‏نماید و ضمن تایید شایستگى شخص معرفى شده از دیگران مى‏خواهد که با او در پیشبرد اهداف سازمان همکارى کنند. اکنون به بررسى این قطعه از تاریخ میپردازیم تا ببینیم آیا رسول‏خدا | این وظیفه را انجام داده است یا نه؟

مراسم عبادى حج با حضور رسول خدا | به پایان مى‏رسد. مسلمانان از این که توانسته‏اند در حضور رسول خدا | اعمال حج را انجام دهند، بسیار خوشحال هستند و اکنون دیگر با کعبه وداع مى‏کنند و به سوى خانه و دیار خود روانه مى‏شوند؛ بخصوص با خبرى که رسول خدا | در عرفات به آنان داده بود که دیگر او را نخواهند دید، جدایى از رسول خدا | براى همیشه بود؛ از این رو یک لحظه همراهى با آن حضرت براى مردم غنیمت و گذشت این زمان بسیار سنگین بود، تا این که کاروان بسیار عظیم مسلمانان که دهها هزار نفر در آن حضور دارند، به منطقه «رابغ»([۱]) در سه مایلى «جحفه»[۲] رسید. در آن هنگام جبرئیل نازل شد و این آیه را بر رسول خدا | خواند([۳]):

{یا أَیُّها الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ إِنَّ اللّهَ لا یَهْدِی القَوْمَ الکافِرِینَ}([۴])

«اى پیامبر چیزى که از طرف پروردگارت بر تو نازل شد، ابلاغ کن که اگر این کار را نکنى رسالت خدا را انجام نداده‏اى. خداوند در برابر مردم تو را نگه مى‏دارد و کافران را هدایت نمى‏کند».

شواهد وقوع مراسم غدیر

از آن جا که رسول خدا | مراسم معرفى امام على × را در منطقه غدیر انجام داده، خطبه غدیریه رسول خدا | مورد توجه امت اسلامى بوده است و دانشمندان اسلامى در هر دو گروه، شیعه و سنى درباره خطبه و سخنان آن حضرت، دلالت کلمات بر ولایت، اسناد حدیث غدیر و… سخن گفته‏اند، به گونه‏اى که اصل حادثه غدیر قابل انکار نیست، ولى با توجه به بعضى از شبهاتى که در آینده درباره این حادثه مطرح مى‏شود، شواهد وقوع این حادثه را به طور مختصر مطرح مى‏کنیم. قبل از طرح این شواهد تذکر این نکته ضرورى است که ما این شواهد را تنها از منابع اهل سنت نقل مى‏کنیم و اگر بنا باشد از منابع شیعه نقلى بیاوریم، سخن بسیار طولانى خواهد شد.

۱- محدثان اهل سنت:

محدثانى که سخنان رسول خدا | و در حقیقت، وقوع حادثه غدیر را ثبت کرده‏اند، به دو گروه زیر تقسیم میشوند:

یک – محدثانى که حدیث ثقلین را – که رسول خدا | در غدیر بیان کرده است – نقل کرده‏اند؛ زیرا یکى از موارد حدیث ثقلین غدیر خم است؛.

۱- احمد بن شعیب نسایى، در خصائص امیر المؤمنین على ابن ابیطالب×، ص ۷۹، حدیث ۱۱۹.

۲- بخارى در کتاب التاریخ الکبیر، ج ۳، ص ۹۶؛

۳- مسلم، در کتاب الجامع الصحیح، ج ۴، ص ۱۲۲؛

۴- احمد بن حنبل در مسند، ج ۳، ص ۳۹۴، حدیث ۱۰۷۴۷ و در ج ۵، ص۴۹۲، حدیث ۱۸۷۸۰؛

۵- ابن حمید در مسند، حدیث شماره ۲۶۵؛

۶- ابن حجر در المطالب العالیه، ج ۴، ص ۶۵، حدیث ۱۸۷۳؛

۷- دارمى در سنن، ج ۲، ص ۳۱۰، حدیث ۲۳۱۹؛

۸- سبط ابن جوزى در تذکره الخواص، ص ۳۲۲؛

۹- ابن ابى عاصم در کتاب السنه، ص ۶۲۹، حدیث ۱۵۵۱ و ص ۶۳۰، حدیث ۱۵۵۵؛

۱۰- بلاذرى در انساب الاشراف، ص ۱۱۰، حدیث ۴۸؛

۱۱- ابونعیم اصفهانى، در حلیه الاولیاء، ج ۱، ص ۳۵۵ و ج ۹، ص ۶۴؛

۱۲- الفسودى در المعرفه و التاریخ، ج ۱، ص ۵۳۶؛

۱۳- متقى هندى در کنزالعمّال، ج ۵، ص ۲۸۹، حدیث ۱۲۹۱۱، و ج ۱۳، ص ۱۴۰، حدیث ۳۶۴۴۱، و ص ۱۰۴ حدیث ۳۶۳۴۰ و ۳۶۳۴۱؛

۱۴- سیوطى در جمع الجوامع، ج ۲، ص ۳۵۷ و ۳۹۵؛

۱۵- یشار عواد در جامع الاحادیث، ج ۷ حدیث ۱۴۵۲۳ و حدیث ۱۵۱۱۲ و ۱۵۱۲۲ و ۱۵۱۱۳ و ج ۴، دیث ۷۷۷۳ و ۸۰۷۲؛

۱۶- طحاوى در مشکل الآثار، ج ۲، ص ۳۰۷ و ج ۴، ص ۳۶۸؛

۱۷- طبرانى در المعجم الکبیر، ج ۳، حدیث ۲۶۷۹ و ۲۶۸۱ و ۲۶۸۳ و ۳۰۵۲ و ج ۵، حدیث ۴۹۶۹ و ۴۹۷۰ و ۴۹۷۱ و ۴۹۸۶ و ۵۰۲۶ و ۵۰۲۸؛

۱۸- حاکم نیشابورى در المستدرک على الصحیحین، ج ۳، ص ۱۰۹، ۱۱۰ و ۱۶۱؛

۱۹- بیهقى در السنن الکبرى، ج ۲، ص ۱۴۸ و ج ۷، ص ۳۰ و ج ۱۰، ص ۱۱۴؛

۲۰- خطیب بغدادى در تاریخ بغداد، ج ۸، ص ۴۴۲؛

۲۱- ابن مغازلى در مناقب على بن ابى طالب، ص ۱۶، حدیث ۲۳ و ص ۲۳۳، حدیث ۲۸۱ و ۲۸۲ و ۲۸۳ و۲۸۴؛

۲۲- خطیب خوارزمى در مناقب، ص ۹۳؛

۲۳- گنجى در کفایه الطالب فى مناقب على بن ابى طالب، ص ۵۳؛

۲۴- ابن عساکر در تاریخ دمشق در ترجمه امام على ×، ص ۴۵، حدیث ۵۴۷؛

۲۵- البغوى در مصابیح السنه، ج ۲، ص ۲۰۵؛

۲۶- ابن اثیر در اسد الغابه، ج ۳، ص ۹۳ (در چاپى ص ۱۳۹)، در شرح حال عامر بن لیلى، شماره ۲۷۲۷؛

۲۷- المزى در تحفه الاشراف، ج ۳، ص ۲۰۳، حدیث ۳۶۸۸؛

۲۸- ابن تیمیه در منهاج السنه، ج ۴، ص ۸۵؛

۲۹- هیثمى در مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۱۶۳ و ۱۶۴؛

گذشته از آن که عده‏اى از علماى اهل سنت درباه حدیث ثقلین کتاب مستقل نوشته‏اند؛ کتاب طرق حدیث «انّى تارک فیکم الثقلین» که حافظ ابوالفضل محمد بن طاهر بن على بن احمد المقدسى (۴۴۸ – ۵۰۷ ق) نوشته است و ذهبى شرح حال او را در سیر اعلام النبلاء (ج ۱۹، ص ۳۷۱ – ۳۶۱) آورده است. همچنین اسماعیل پاشا در هدیه العارفین (ج ۲، ص ۸۲) شرح حال او را آورده و این کتاب را از آثار او برشمرده است.

دو – محدثانى که حدیث «من کنت مولاه فعلى مولاه» را نقل کرده‏اند؛

۱- همه محدثانى که حدیث ثقلین در موقف غدیر را نقل کرده‏اند این حدیث را نیز آورده‏اند؛ زیرا رسول خدا | بعد از بیان ثقلین دست على × را گرفت و به عنوان مصداق عترت به آنان معرفى کرد و سپس فرمود: «من کنت مولاه فعلى مولاه»؛

۲- محدثانى که درباره حادثه غدیر کتاب نوشته‏اند؛

۱-۲- شمس الدین ابن طولون حنفى (۸۸۰ – ۹۵۳ ق) که در علوم متداوله عصر خود تخصص داشت و کتابى دارد به نام «طراز الکم فى ماروى فى غدیر خم» او داراى تألیفات بسیارى است و کتابى درباره آثار خود دارد به نام «الفلک المشحون فى احوالات ابن طولون» که در صفحه ۴۸ نام این کتاب خود را آورده است؛

۲-۲- محمد بن جریر طبرى صاحب تفسیر، تاریخ و… کتابى درباره حدیث غدیر دارد؛

۳-۲- حافظ دار قطنى کتابى دارد به نام طرق حدیث الغدیر که گنجى شافعى در کفایه الطالب (ص ۶۰) از آن یاد کرده است؛

۳- محدثانى که درباره حدیث «من کنت مولاه فعلى مولاه» کتاب نوشته‏اند؛

۱-۳- حاکم حسکانى کتابى به نام دعاء الهداه الی اداء حق الموالات درباره طرق حدیث من کنت مولاه دارد، خود درباره آن مىنویسد:

«و طرق هذا الحدیث مستقصات فى کتاب دعاء الهداه الى اداء حق الموالات من تصنیفى فى عشره اجزاء.»([۵])

« بررسى کامل طرق این حدیث در کتابم به نام دعوت هدایتگران به ادا کردن حق ولایت در ده جلد انجام گرفته است».

۲-۳- قندوزى صاحب ینابیع الموده درباره طرق حدیث من کنت مولاه مىنویسد:

«حکى ابوالمعالى الجوینى المقلّب بامام الحرمین استاذ ابى حامد الغزالى رحمهما الله یتعجب و یقول رایت مجلدا فى بغداد فى ید صحاف فیه روایات خبر غدیرخم مکتوبا علیه المجلده الثامنه و العشرون من طرق قوله|: من کنت مولاه فعلى مولاه و یتلوه المجلده التاسعه و العشرون.»([۶])

«ابوالمعالى جوینى ملقب به امام الحرمین که استاد ابوحامد غزالى است – که رحمت خدا بر آن دو باد – با تعجب حکایت مى‏کند و مى‏گوید در بغداد در دست کتابفروشى کتابى دیدم که درباره روایات حدیث غدیر بود و روى جلد آن نوشته شده بود؛ جلد بیست و هشتم از طرق حدیث من کنت مولاه فعلى مولاه و جلد بیست و نهم بعد از آن خواهد آمد».

۳-۳- حاکم نیشابورى ابن البیع کتابى دارد به نام «طرق حدیث من کنت مولاه فعلى مولاه» که خود در کتاب دیگرش به نام «معرفه علوم الحدیث» در جلد پنجاهم، صفحه ۳۱۲ از آن یاد کرده است؛

۴-۳- شمس الدین ذهبى مورخ مشهور کتابى دارد به نام حدیث من کنت مولاه فعلى مولاه که خود درباره این کتاب مى‏نویسد:

«و قد جمعت طرق حدیث الطیر فى جزء و طرق حدیث من کنت مولاه و هو اصحّ.»([۷])

«طرق حدیث طیر را در یک جلد جمع کردم. همچنین طرق حدیث من کنت مولاه را نیز در یک جلد جمع کردم که این حدیث صحیح‏تر است».

۵-۳- ابوسعید ناصر سجستانى کتابى به نام «الداریه فى حدیث الولایه» دارد که ۱۷ جزء است و سمعانى از دانشمندان اهل سنت آن را دیده است.([۸])

از دانشمندان شیعه نیز ابن شهر آشوب از این کتاب یاد کرده مى‏نویسد: «مولف این کتاب، این حدیث را از یکصد و بیست صحابى نقل کرده است».([۹])

۴- محدثانى که درباره حدیث غدیر قضاوت کرده‏اند:

۱-۴- ابن مغازلى شافعى پس از آن که حدیث غدیر را با سیزده سند نقل کرده است از قول ابوالقاسم فضل بن محمد مى‏نویسد:

«هذا حدیث صحیح عن رسول الله × و قد روى حدیث غدیر خم عن رسول الله × نحو من مائه نفس منهم العشره المبشّره و هو حدیث ثابت لا اعرف له علّه تفرد على بهذه الفضیله لیس یشرکه فیها احد.»([۱۰])

«این حدیث صحیحى است از رسول خدا | و سپس خودش مى‏گوید: حدیث غدیر را از رسول خدا | حدود یکصد نفر از اصحاب آن حضرت نقل کرده‏اند که عشره مبشره نیز از آن جملهاند. این حدیث ثابتى است که من نسبت به آن نقصى نمى‏شناسم؛ این امتیازى است که تنها على داراى آن است و کسى با او در این امتیاز شریک نیست».

([۱]) رابغ، هم اکنون بر سر راه مکه به مدینه است.

([۲]) یکى از میقاتهاى احرام است که راه اهل مدینه و مصر و عراق از آن جا جدا مى‏شود. در واقع اولین جایى است که حاجیان از هم جدا مى‏شوند.

([۳]) منابع آن پیشتر بیان شد.

([۴]) مائده/۶۷.

([۵]) شواهد التنزیل لقواعد التفصیل، ج ۱، ص ۲۵۲.

([۶]) ینابیع الموده، الباب الرابع، ص ۳۶.

([۷]) سیر اعلام النبلاء، ج ۱۷، ص ۱۶۹.

([۸]) الانساب، ج ۷، ص ۸۶.

([۹]) مناقب آل ابى طالب، ج ۱، ص ۵۲۹.

([۱۰]) مناقب، ابن مغازلى، ص ۲۷.

منبع : مجمع جهانی شیعه شناسی

0 0 رای ها
امتیاز دهی به مطلب
اشتراک در
اطلاع دهید
guest
0 نظرها
بازخوردهای درون خطی
مشاهده همه نظرات