تواضع و فروتنی امام زین العابدین:
صدوق از صادق آل محمد روایت میکند که میفرمود: حضرت زین العابدین با افرادی که آن بزرگوار را نمیشناختند مسافرت میکرد و با رفقای خود شرط میکرد که خدمت و امور مسافرتی آنان از قبیل پختن غذا، تهیه آب، مهیا کردن هیزم و… به عهده آن حضرت باشد. در یکی از مسافرتها که آن بزرگوار با گروهی به سفر رفت یکی از ایشان آن حضرت را شناخت لذا به همسفر آن گفت:
این مرد را که همسفر شما است میشناسید؟ گفتند، نه گفت: این آقا حضرت علی بن الحسین است!! موقعی که همسفران این موضوع را شنیدند همگی از جای برجستند، دست و پای حضرت زین العابدین را بوسیدند و گفتند: یابن رسول الله این عمل تو باعث میشود که اگر ما به جهت اینکه شما را نمیشناختیم و به شما جسارتی میکردیم مستوجب آتش دوزخ و ابدالدهر هلاک شویم، چه چیزی شما را بدین عمل وادار کرد؟! حضرت زین العابدین در جواب فرمود: من یک وقت با جماعتی که مرا میشناختند به سفر رفتم، ایشان به جهت خوشنود کردن پیغمبر خدا بیش از آن که من سزاوار باشم مرا احترام کردند. چون احتمال میدادم شما هم نسبت به همین، همان طور رفتار نمایید لذا دوست داشتم که مرا نشناسید.
ابن شهر آشوب در کتاب مناقب مینویسد موقعی که ماه رمضان فرا میرسید حضرت امام زین العابدین خطای غلامان خود را یادداشت میکرد، همین که آخرین شب ماه رمضان میشد ایشان را میخواست و صفحه یادداشت را حاضر میکرد و میفرمود: ای فلان! تو این عمل را انجام دادی و من تو را اذیت نکردم، جمیع غلامان آن بزرگوار به خطای خود اعتراف میکردند! آنگاه زین العابدین در میان غلامان میایستاد و به آنان میفرمود: همه با صدای بلند بگویید: یا علی بن الحسین! خدای تو نیز همه اعمال تو را شماره کرده همین طور که تو کارهای ما را شماره کردی نزد خدا کتابی است که به حق نطق میکند و هیچ گناه صغیره و کبیرهای را واگذار نخواهد کرد. ای علی بن الحسین یاد آن روز بیا که با ذلت در مقابل خدای خویش خواهی ماند. آن خدائی که به قدر ذره المثقال ظلم نمیکند، ای علی بن احسین! پس تو ما را عفو کن و از ما بگذر تا خدا نیز از تو بگذرد چنان که در قرآن میفرماید: لازم است که عفو و گذشت کنید. آیا دوست ندارید که خدا شما را بیامرزد؟! آنگاه آن حضرت پس از این گفتگوها گریه و ضجه میکرد!![۱]