جرم بودن نقل فضائل اهل بیت^
نور و ظلمت با یکدیگر در تضاد هستند و همین تضاد آنها را به ستیزی همیشگی در برابر یکدیگر کشانده است؛ آنجا که نور است جای خودنمایی ظلمت نیست. پس موجودیت ظلمت بستگی به نبودن نور و روشنایی دارد. متوکل مصداق بارز ظلمت، بلکه نهایت آن بود. او وقتی میتوانست در جامعه اسلامی خودنمایی کند و به حیات خویش ادامه دهد که رابطه معنوی بین امام× و مردم را خنثی کند؛ از این رو هر کس هم که بخواهد با مطرح کردن آنان و بیان فضایلشان سعی در روشن نگهداشتن مشعل وجود این انوار الهی در جامعه داشته باشد، به بدترین کیفر گرفتار خواهد شد.
فردی به نام «نصر بن علی جهضمی» در زمان متوکل این حدیث را از رسول خدا| نقل کرد که آن حضرت دست حسن و حسین‘ را گرفت و فرمودند:
من أحبّنی و أحبّ هذین و أباهما و أمهما کان معی فی درجتی یوم القیامه.
کسی که دوستدار من و این دو و پدر و مادرشان باشد، روز قیامت در کنار من خواهد بود.
متوکل دستور دارد او را هزار تازیانه بزنند، پس از آنکه پانصد تازیانه به او زده بودند، فردی از او نزد متوکل شفاعت کرد و گفت: او شیعه نیست و از اهل تسنن است. متوکل باقیمانده شلّاقها را بخشید.([۱])
«یزید بن عبد الله» فرماندار متوکل در مصر، یکی از سپاهیان را به خاطر خلافی که مرتکب شده بود کتک زد، سرباز، او را به حق حسن و حسین‘ سوگند داد که از او بگذرد. فرماندار سی تازیانه دیگر هم به او زد! جاسوس خلیفه جریان را به متوکل گزارش کرد؛ متوکل طی نامهای برای «یزید» دستور داد به نظامی یاد شده یکصد تازیانه بزند؛ وی فرمان را اجرا کرد، سپس او را به عراق فرستاد.([۲])
سرباز بیچاره تصور میکرد فرماندار، مسلمان و علاقمند به پیامبر و فرزندان آن حضرت^ است و چنانچه او را به امام حسن و امام حسین‘ سوگند دهد از خطای او خواهد گذشت؛ غافل از اینکه از نظر فرماندار و پیشوای او متوکل، بردن نام آن بزرگواران و دوستی آنان، جرمی است بزرگتر از خطایی که مرتکب شده و صاحب آن سزاوار کیفر شدیدی است.
[۱]. تاریخ بغداد، ج ۱۳، ص۲۸۷.
[۲]. الامام الهادی من المهد إلی اللّحد، علامه قزوینی، ص۴۳، به نقل از خطط مقریزی، ج ۴، ص۱۵۳.