دوستدارى و عاشقى مفرط
بررسى فرقهشناسان و پژوهش و تحقیق در روند شکلگیرى فرقههاى غلات نشان از عشق مفرط به برخى شخصیتها هنگام ارتکاب به غلو دارد. آنگاه که انسان گرفتار فوران عشق و محبّت به شخص و یا مقتداى خود گردد، بدون تدبّر در شئون مثبت و منفى عقیده خویش، سرمست خیالات و محبّت مطلق و بىقید و شرط مىگردد. تعقل و تدین کار حقیقى خود را انجام نداده و چنان گرفتار خطاى فکرى مىشود که خطر آن از بمب اتم نیز مخربتر است.
حضرت امام سجاد × مىفرمایند:
«یهودیان از بس به «عُزَیْر» علاقه داشتند، او را پسر خدا دانستند؛ مسیحیان نیز از شدت علاقه به عیسى × او را پسر خدا خواندند،… همچنین گروهى از شیعیان، از شدت محبّت ما را از حد خود فراتر بردند، در حالى که نه آنها از ما هستند و نه ما از آنان.»[۱]
همانطور که گفتهاند:
«حُبُ شَئِ یُعْمى و یُصَم»
عشق مفرط انسان کر و کور مىکند، به خصوص اگر از حد اعتدلال خارج شده و بدون تعقل و پایبندى به منطق و استدلال و در نظر گرفتن ابعاد علمى، به مدحى و توصیفى غلوآمیز، گرفتار مىشود.
[۱]. طوسى، محمد بن حسن، اختیار معرفه الرجال ص ۷۹؛ علاّمه مجلسى، بحارالانوار ج ۲۵ ص ۲۸۸.