شبهاتی به آیه تبلیغ
در یک تقسیمبندى کلى این شبهات را مىتوان در چند محور یاد کرد:
بعضى از شبهاتى که متوجه این استدلال کردهاند؛ شبهات کلامى زیر است:
۱- نگفتن رسول خدا |
یکى از شبهاتى که متوجه این استدلال کردهاند؛ این است که رسولخدا| در روز غدیرخم سخنى درباره جانشینى خود نگفته است. به این شبهه توجه کنید:
«لو اراد النبى | النص على خلیفته من بعده و تبلیغ ذلک للناس لقاله فى خطبته فى حجه الوداع و هى التى استشهد الناس فیها على تبلیغه، فشهدوا و اشهد الله على ذلک.»([۱])
اگر پیامبر | مىخواست بر جانشینى خود تصریح و آن را براى مردم بیان کند، چنین کارى را در خطبه حجهالوداع مىکرد، در حالى که در آن خطبه رسول خدا | از مردم خواست بر تبلیغى که انجام مىدهد، شهادت دهند رسولخدا| نیز خداوند را شاهد بر این کار داشت.
قبل از نقد شبهات این آیه، تذکر چند نکته زیر لازم است:
الف – استدلال شیعه به آیات متوقف بر مقدماتى است که با توجه به آنها این استدلال شکل مىگیرد. یکى از مقدمات در آیه مورد بحث این بود که رسولخدا| در خطبه غدیریه جمله «من کنت مولاه فعلى مولاه» را گفته است.
ب – یکى از مشکلات دنیاى اسلام بخصوص اهل سنت این است که کسانى به هجوم فرهنگى علیه مکتب اهلالبیت × رو آوردهاند که از متون حدیثى و تاریخى و تفسیرى خود نیز اطلاع چندانى ندارند. طرفداران اندیشه وهابیت که همه تلاش خود را براى نابودى مکتب اهلالبیت × به کار گرفتهاند یا نسبت به میراث علمى خود بىاطلاع هستند، یا این که خود را بىاطلاع وانمود مىکنند. به عنوان نمونه رشید رضا در آن حدى نیست که تفسیر قرآن بنویسد و آنچه از او به عنوان تفسیر المنار منتشر شده است برداشتهاى او از درس تفسیر استادش محمد عبده است. عبده از عاشقان اهلالبیت × بود، ولى رشید رضا بجز دو جلد اول تفسیرش که در حیات عبده منتشر شده، تلاش کرده است اندیشههاى وهابى را تبلیغ کند. از این جهت این شبهات را تنها در این تفسیر و کتبى از این نوع – که بعد از روى کار آمدن وهابیان در عربستان تدوین و یا تحقیق شده است – مىتوان یافت.
نقد
الف – همان طور که پیشتر براساس اسناد و مدارک تاریخى اهلسنت بیان کردیم، رسول خدا |در حجهالوداع شش سخنرانى ایراد کرده است که یکى از آنها خطبه غدیریه در غدیرخم است. همه کسانى که با سیره رسول خدا| آشنا هستند توقف او در غدیر را یکى از مسلمات تاریخ اسلام مىدانند، حتى کسانى که گرایش شدید ضد تشیع داشتهاند وقوع این کار را پذیرفتهاند. ابنکثیر – که شاگرد ابن تیمیه است و در تمام کتب خود گرایش ضد شیعى دارد – یک فصل کتابش را با این عنوان مطرح کرده است:
«فصل فى خطبته. بمکان بین مکه و مدینه یقال له غدیرخم»
در عین حال گرایش ضد شیعى خود را چنین بیان مىکند:
«نحن نورد عیون ما روى فى ذلک مع اعلامنا انه لاحظ للشیعه فیه و لا مستمسک لهم»([۲])
«ما روایاتى را که در این باره وارد شده است، بیان مىکنیم و اعلام مىکنیم که شیعه از حدیث غدیر بهرهاى ندارد و دلیلى براى آنان نیست».
بدین سان بعید است که رشید رضا از وقوع چنین حادثهاى بىاطلاع باشد و در واقع خود را به تجاهل زده است و بنا ندارد حقیقت را دریابد.
ب – طرح مسأله جانشینى از طرف رسول خدا | در حجهالوداع به خطبه غدیریه اختصاص ندارد، بلکه در خطبه عرفه هم رسول خدا | آن را مطرح کرده است که چون بحث مشروح آن در آیه اکمال خواهد آمد، از طرح آن در این جا پرهیز مىکنیم. رسول خدا |در آن خطبه نیز حدیث ثقلین را بیان کرده است و یکى از موارد چهارگانه حدیث ثقلین روز عرفه است که راوى آن نیز جابر بن عبدالله انصارى است.([۳]) با تبیین درست حدیث ثقلین، مرجعیت اهلالبیت× براى امت بعد از رسول خدا | روشن و غیر قابل انکار است..
ج – در خطبه غدیریه رسول خدا | مسأله جانشینى خود را چند بار و به چند شکل و در قالب حدیث ثقلین مطرح کرده است.
اصطلاح ثقلین در فرهنگ اسلامى درباره کتاب خدا و اهلبیت رسولخدا| برگرفته از کاربرد آن از طرف رسول خدا | در مراسم حجهالوداع است که در ضمن دو خطبه از خطبههاى حجهالوداع آمده است.
اصطلاح ثقلین از اصطلاحات جا افتاده در متون حدیثى فریقین است که در خطبه غدیریه آمده است([۴]) که طرح مشروح آن خارج از حوزه این بحث است. ما در کتابى با عنوان تلاش نبى | برای تثبیت رهبرى على ×، از دهها طریق آنها را آوردهایم.
یکى از جملاتى که رسول خدا | درباره جانشینى خود در آن خطبه به کار برده جمله «من کنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» است. درباره دلالت این جمله بر جانشینى رسول خدا | پیشتر از قول دو نفر از دانشمندان اهل سنت یعنى صاحب کفایهالطالب([۵]) و سبط ابن جوزى([۶]) نقل کردیم که تکرار نمىکنیم و درباره صدور این کلام از رسول خدا | نیز گفتیم همه کسانى که خطبه غدیریه را نقل کردهاند، این جمله رسول خدا | را آوردهاند و از طرفى نیز گفتیم همه کسانى که سیره رسول خدا | را نوشتهاند اعتراف کردهاند که فرازى از زندگى رسول خدا | توقف در غدیرخم و سخنرانى در آن مکان است. تواتر حدیث غدیر نزد اهل تحقیق مسلم است و به گفته جزرى شافعى از دانشمندان اهلسنت «لا عبره بمن حاول تضعیفه ممّن لا اطلاع له فى هذا العلم»؛([۷]) نباید به تلاش عدهاى در تضعیف این روایت که تخصصى در علم حدیث ندارند، اعتنا کرد.
گذشته از تواتر روایت بین شیعه و اهل سنت، دانشمندان اهلسنت در طول تاریخ اسلام کتابهاى بسیارى درباره این حدیث نوشتهاند که به بعضى از آنها به ترتیب تاریخى اشاره مىکنیم:
سخنان اهل سنت در مورد حدیث غدیر
۱ – کتاب الولایه، درباره طرق حدیث غدیر از محمد بن جریر طبرى، صاحب تاریخ و تفسیر و دهها کتاب دیگر (۲۲۴ – ۳۱۰ ق).
این کتاب امروز در اختیار ما نیست، ولى بسیارى از دانشمندان اهلسنت این کتاب را دیده و از آن یاد کردهاند؛ یاقوت درباره این کتاب مىنویسد:
«و کتاب فضائل على بن ابى طالب رضى الله عنه تکلّم فى اوّله بصحه الاخبار الوارده فى غدیرخم ثم تلاه بالفضائل و لم یتم»([۸])
«از کتابهاى طبرى، کتاب فضائل على بن ابى طالب× است که در آغاز کتاب درباره صحت اخبار غدیر سخن گفته و سپس فضائل آن حضرت را آورده است که نتوانسته تمام کند.»
ذهبى مورخ مشهور اهلسنت درباره این کتاب مىنویسد:
«جمع طرق حدیث غدیرخم فى اربعه اجزاء رایت شطره فبهرنى سعه روایاته و جزمت بوقوع ذلک.»([۹])
«محمد بن جریر طبرى راویان حدیث غدیرخم را در چهار جلد گردآورى کرده است. من بخشى از آن را دیدهام و با دیدن این کتاب و گستردگى روایات غدیرخم مبهوت شدم و یقین پیدا کردم که چنین حادثهاى در تاریخ اسلام از طرف رسولخدا| رخ داده است»!
ابن کثیر درباره این کتاب مىنویسد:
«و قد رایت له کتابا جمع فیه احادیث غدیرخم فى مجلدین ضخمین.»([۱۰])
«کتابى از محمد بن جریر طبرى درباره احادیث غدیر در دو جلد بزرگ دیدهام که روایات آن را جمع کرده است».
البته نباید از اشخاصى مانند رشید رضا، انتظارى بیش از این داشت که صدور حدیث را انکار کند؛ چرا که همفکران او در طول تاریخ تمام تلاش خود را براى حذف مکتب اهلالبیت × و پیروان آن انجام دادهاند؛ در این میان، نابودى متونى که درباره اهلبیت × از طرف اندیشمندان اهل سنت نوشته شده است، قصهاى غمانگیز در تاریخ دارد. در همین کتاب یاد شده از طبرى که هیچ اثرى از آن در دست نیست؛ کتابى که روى امثال ذهبى تأثیر فراوانى داشته است. تنها بخشهاى به جا مانده از آن در متون بعدى – که به استناد کتاب طبرى نقل حدیث کردهاند- توسط یکى از معاصران گردآورى شده است، از یکصد صفحه تجاوز نمىکند.([۱۱])
۲- کتاب من روى حدیث غدیرخم، از ابوبکر الجعابى محمد بن عمر بن سالم (۲۸۴ – ۳۵۵ ق)([۱۲]).
براساس شرح زندگى مؤلف که در کتاب سیر اعلام النبلاء ذهبى (ج ۱۶، ص ۸۸) آمده، وى بیش از چهارصد هزار حدیث حفظ بوده است. خطیب بغدادى نیز در تاریخ بغداد (ج ۳، ص ۳۱-۲۶) شرح مفصل زندگى او را آورده است و اقوالى از دانشمندان درباره حافظه و شخصیت علمى او نقل مىکند که اعجاب انسان را برمىانگیزد.
۳- کتاب طرق حدیث الغدیر، از ابوالحسن على بن عمر بغدادى معروف به حافظ دارقطنى (۳۰۶ – ۳۸۵ ق).
شرح حال او را مورخان، محدثان و… آوردهاند؛ از جمله خطیب بغدادى در تاریخ بغداد (ج ۱۲، ص ۳۴) او را سرآمد محدثان عصر خود مىداند و در سیر اعلام النبلاء (ج ۱۶، ص ۴۶۱ – ۴۴۹) چندین بار از کثرت تألیفات او یاد مىکند، به گونهاى که ذکر آنها را خارج از کتاب مىداند
گنجى شافعى نیز این کتاب را دیده و از آن حدیث نقل کرده است.([۱۳])
۴- کتاب طرق حدیث «من کنت مولاه فعلى مولاه»: از محمد بن عبدالله بن محمد معروف به حاکم نیشابورى ابن البیّع (۳۲۱ – ۴۰۴ ق).
ذهبى او را شیخ المحدثین مىنامد؛ (سیر اعلام النبلاء، ج ۱۷، ص۱۶۳). او از بیش از دو هزار نفر شیخ حدیث شنیده و خود در یکى از آثارش([۱۴]) از این کتاب یاد کرده است.
۵- کتاب دعاء الهداه الى اداء حق الموالات، از ابوالقاسم عبیدالله بن عبدالله ابن احمد معروف به حاکم حسکانى (متوفاى بعداز ۴۷۰ ق).
ذهبى از او به عنوان الامام المحدث البارع یاد مىکند. (سیره اعلام النبلاء، ج۱۸، ص ۲۶۸). او کتابهاى بسیارى دارد؛ کتابى را درباره آیاتى که درباره اهلالبیت× نازل شده است تدوین کرده و در آن ۲۱۰ آیه از آیات نازل شده را آورده است. او وقتى آیه مورد بحث یعنى {یا ایها الرسول بلّغ ما انزل الیک…} را از چندین طریق نقل مىکند که در غدیر نازل شده است، مىنویسد:
«و طرق هذا الحدیث مستقصات فى کتاب دعاء الهداه الى اداء حق الموالات من تصنیفى فى عشره اجزاء.»([۱۵])
«طرق حدیث غدیر را در کتابى به نام دعاء الهداه الى اداء حق الموالات که در ده جلد تألیف کردهام به طور کامل آوردهام.»
۶- کتاب الداریه فى حدیث الولایه، حدیث من کنت مولاه فعلى مولاه، از ابوسعید مسعود بن ناصر الجستانى (المتوفى ۴۷۷ ق). مورخان شرح حال مفصلى براى او نوشتهاند. سمعانى از دانشمندان اهلسنت از کتاب وى – که داراى ۱۷ جزء است – یاد مىکند.([۱۶]) از دانشمندان شیعه نیز ابن شهرآشوب از این کتاب یاد کرده، مىنویسد: مؤلف، این حدیث را از ۱۲۰ صحابى نقل کرده است.([۱۷])
۷- کتاب حدیث «من کنت مولاه فعلى مولاه»، از شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان مشهور به ذهبى (۶۷۳ – ۷۴۸ ق).
ذهبى مشهورتر از آن است که نیاز به معرفى داشته باشد. پیشتر از قول او درباره کتاب طبرى درباره حدیث غدیر نقل کردیم که مىگفت: وقتى کتاب طبرى را دیدم مبهوت شدم و یقین پیدا کردم که چنین حادثهاى در تاریخ اسلام اتفاق افتاده است. او خود کتابى در این باره دارد و در شرح حال حاکم نیشابورى پس از آن که قضیهاى از او درباره حدیث طیر – که یکى از فضائل امام على × است – یاد مىکند مىنویسد:
«و قد جمعت طرق حدیث الطیر فى جزء و طرق حدیث من کنت مولاه و هو اصح و اصّح منهما ما اخرجه مسلم عن على قال: انّه لعهد النبى الامى | الىّ انّه لا یحبّک الاّ مؤمن و لا یبغضک الاّ منافق.»([۱۸])
«من طرق حدیث طیر را در یک جزء گردآورى کردهام. همچنین طرق حدیث من کنت مولاه را نیز در یک جزء گردآورى کردهام که این حدیث از حدیث طیر درستتر است و درستتر از هر دو حدیث، حدیثى است که مسلم آورده است که على × فرمود: بدون تردید نبى امّى | به من فرموده است که جز مؤمن کسى مرا دوست ندارد و جز منافق کسى با من دشمن نیست».
۸- طراز الکم فى ما روى فى غدیرخم، از محمد بن على بن محمد معروف به ابن طولون (۸۸۰ – ۹۵۳ ق).
مترجمان در شرح حال او نوشتهاند که در بسیارى از علوم معاصر خود تخصص داشته است و تألیفات او را به بیش از ۷۰۰ عنوان کتاب رساندهاند.([۱۹])
کتاب الفلک المشحون فى احوالات ابن طولون، درباره شرح حال و فهرست کتابهاى خود اوست و… که او در این کتاب از این کتابش درباره حدیث غدیر یاد مىکند.([۲۰])
آنچه بیان شد، بخشى از کتابهایى است که دانشمندان مشهور اهل سنت در چندین جلد درباره حدیث غدیر تدوین کردهاند. حال با توجه به آنچه درباره تواتر حدیث و نیز دلالت حدیث از دانشمندان اهلسنت نقل کردیم، آیا منطقى است که بگوییم رسول خدا | در حجهالوداع چیزى درباره جانشینى پس از خود نفرموده است؟!
گذشته از بحث سندى حدیث غدیر، همان طور که رشید رضا مىگوید؛ رسول خدا | در این خطبهها به شیوهاى خاص سخنرانى کرده است، به گونهاى که بعد از بیان هر مطلبى از مردم اعتراف مىگرفت که آیا چنین چیزى را تبلیغ کردهام؟ پس از آن که مردم اعتراف مىکردند که چنین چیزى را تبلیغ کرده است، خداوند را به عنوان شاهد بر جریان مورد خطاب قرار مىدهد که این شیوه منحصر به فرد دلیل بر اهمیت این خطبه و مطالب یاد شده در آن است که یکى از آنها مسأله جانشینى اوست.
([۱]) تفسیر المنار، ج ۶، ص ۴۶۶.
([۲]) البدایه و النهایه، ج ۴، ص ۱۶۷.
([۳]) سنن، ترمذى، ج ۵، ص ۴۳۲، حدیث ۳۸۱۱؛ تاریخ، طبرى، ج ۲، ص ۴۰۲؛ سیره، ابن هشام، ج ۴، ص ۲۴۸؛ تاریخ الاسلام، ذهبى، ج ۲، ص ۷۰۹؛ تاریخ، یعقوبى، ج ۲، ص ۱۱۱ و منابع دیگر.
([۴]) صحیح، مسلم، ج ۴، ص ۱۲۲؛ خصائص، نسایى، ص ۱۱۹؛ کفایه الطالب، ص ۵۳؛ مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۱۶۱.
([۷]) اسنى المطالب فى مناقب على بن ابى طالب، ص ۴۸.
([۸]) معجم الادباء، ج ۶، ص ۴۵۲.
([۹]) سیر اعلام النبلاء، ج ۱۴، ص ۲۷۷.
([۱۰]) البدایه و النهایه، ج ۷، حوادث سال ۳۱۰، ص ۵۳۷.
([۱۱]) کتاب فضائل على بن ابى طالب × و کتاب الولایه، رسول جعفریان.
([۱۲]) اهل البیت فى المکتبه العربیه، ص ۶۲۲.
([۱۴]) معرفه علوم الحدیث، ص ۳۱۲.
([۱۵]) شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج ۱، ص ۱۹۰.
([۱۷]) مناقب آل ابى طالب، ج ۱، ص ۵۲۹.
([۱۸]) سیر اعلام النبلاء، ج ۱۷، ص ۱۶۹.
منبع : مجمع جهانی شیعه شناسی