شبههای بر آیه تبلیغ: رهبرى هم زمان
رهبرى هم زمان
از شبهاتى که بر استدلال شیعه به این آیه وارد کردهاند؛ این است که اگر این آیه بر امامت دلالت کند باید امام على همزمان با رسول خدا | امام باشد و این مسألهاى است که شیعه به آن اعتقادى ندارد. به این شبهه توجه کنید:
«ولو دلّ على الامامه عند الخطاب لکان اماما مع وجود النبى| و الشیعه لا تقول بذلک.»([۱])
نقد
۱- این مسأله مورد اتفاق مخالفان و موافقان است که مقصود از جانشینى، رهبری امت بعد از رسول خدا |است. این مسأله هم در روایات شیعه و هم در روایات اهل سنت آمده است. در روایات اهل سنت آمده است:
«عن عمران بن حصین قال بعث رسول الله | سریّه و امرّ علیهم على بن ابى طالب رضى الله تعالى عنه فاحدث شیئا فى سفره فتعاهد اربعه من اصحاب محمد| ان یذاکروا امره لرسول الله قال عمران و کنّا اذا قدمنا من سفر بدأنا برسولالله| فسلّمنا علیه، قال فدخلوا علیه فقام رجل منهم فقال: یا رسول اللّه انّ علیّا فعل کذا و کذا فاعرض عنه، ثم قام الثانى، فقال: یا رسول الله انّ علیّا فعل کذا و کذا فاعرض عنه، ثم قام الثالث فقال: یا رسول الله انّ علیّا فعل کذا و کذا فاعرض عنه، ثم قام الرابع، فقال: یا رسول الله انّ علیّا فعل کذا و کذا قال فاقبل رسولالله| على الرابع و قد تغیر وجهه فقال: دعوا علیّا، دعوا علیّا، انّ علیّا منّى و انا منه و هو ولىّ کلّ مؤمن بعدى.»([۲])
«عمران بن حصین مىگوید: پیامبر | یک نیروى نظامى به فرماندهى على × براى عملیاتى فرستاد. على × در سفر کارى انجام داد (که عدهاى خوششان نیامد). چهار نفر از اصحاب رسول خدا | با هم عهد کردند که گزارش این رفتار على × را به پیامبر| بدهند. عمران مىگوید: ما چنین بودیم که در بازگشت از سفر ابتدا خدمت رسولخدا| مىرسیدیم و بر او سلام مىکردیم. پس از سلام بر رسولخدا|، یکى از آن چهار نفر برخاست و گفت: اى رسولخدا| على × در سفر چنین و چنان کرده است. پیامبر | صورتش را برگرداند؛ نفر دوم برخاست و گفت: اى رسول خدا | على × در سفر چنین و چنان کرد. پیامبر| صورتش را برگرداند؛ نفر سوم برخاست و گفت: اى رسول خدا | على × در سفر چنین و چنان کرد. پیامبر| به نفر چهارم رو کرد و در حالى که رنگ رخسارش تغییر کرده بوده، فرمود: على را رها کنید! على را رها کنید! بدون تردید على از من است و من از على هستم و او بعد از من ولىّ هر مؤمنى است».
همان طور که ملاحظه مىکنید، رسول خدا | در این روایت تصریح مىفرماید که بعد از من على × ولىّ هر مؤمنى است.
در روایات شیعه مسأله جانشینى، براى بعد از رسول خدا | بسیار روشنتر بیان شده است. ابوبصیر از امام باقر ×روایت زیر را در نزول این آیه در شأن امام على × نقل مىکند؛
«فاخذ رسول الله | بید علیّ × فقال: یا ایهاالناس انّه لم یکن نبىّ من الانبیاء ممّن کان قبلى الاّ و قد عمّره الله ثم دعاه فاجابه فاوشک ان ادعى فاجیب و انا مسؤول و انتم مسؤولون فماذا انتم قائلون؟ فقالوا نشهد انّک قد بلّغت و نصحت و ادیت ما علیک فجزاک الله افضل جزاء المرسلین، فقال: اللهم اشهد – ثلاث مرّات – ثم قال: یا معشرالمسلمین هذا ولیّکم من بعدى، فلیبلّغ الشاهد منکم الغائب.»([۳])
«پس رسول خدا | دست على × را گرفت و فرمود:
اى مردم! خدا همه پیامبران پیش از مرا عمرى معین داد و سپس به جانب خود خواند و آنها هم اجابتش کردند (از دارفانى به عالم باقى رهسپار شدند) و نزدیک است که مرا هم بخواند و اجابت کنم. من مسؤولیت دارم و شما هم مسؤولیت دارید، اکنون شما چه مىگویید.
آنها گفتند: گواهى مىدهیم که تو ابلاغ کردى و خیرخواهى نمودى و آنچه بر تو بود رساندى، خدا بهترین پاداش پیامبران را به تو دهد.
پیامبر | سه مرتبه فرمود: خدایا شاهد باش، سپس فرمود: اى گروه مسلمانان! این (شخصى که روى دست من و نامش على بن ابى طالب است) بعد از من ولىّ شماست؛ شما که حاضرید به غائبان برسانید».
بدین سان رسول خدا | تصریح مىکند که على × بعد از من ولىّ شماست.
۲- مخالفان حضرت على × نیز از نصب امام در غدیر جانشینى بعد از رسولخدا| را فهمیدند.این مسأله هم در روایات اهلسنت مطرح شده است و هم در روایات شیعه؛ در روایات اهل سنت که پیشتر نقل کردیم، بعد از نصب امام و انتشار خبر آن «حارث بن نعمان فهرى» خدمت رسول خدا | رسید و به شدت به این نصب اعتراض کرد و وقتى آن حضرت این امر را از طرف خداوند دانست، بیشتر ناراحت شد و از خداوند خواست که اگر پیامبر| راست مىگوید عذابى نازل کند که چنین شد و سپس آیه اول سوره معارج نازل شد.([۴])
در روایات شیعه نیز این مسأله منعکس شده است که مخالفان حضرتامیر× از این نصب، نصب براى بعد از رسول خدا | را فهمیدهاند.
رسول خدا | در مسجد خیف سخنرانى کرد و در ضمن آن تمسک به ثقلین را مطرح کرد:
«فاجتمع قوم من اصحابه و قالوا یرید محمد ان یجعل الامامه فى اهل بیته، فخرج اربعه نفر منهم الى مکه و دخلوا الکعبه و تعاهدوا و تعاقدوا و کتبوا فیما بینهم کتابا ان مات محمد او قتل ان لایردوا هذالامر فى اهل بیته ابدا.»([۵])
«به دنبال سخنرانى رسول خدا | عدهاى از اصحاب آن حضرت گردآمدند و گفتند: محمد | تصمیم دارد که امامت و رهبرى را در اهلبیت خودش قرار دهد و چهار نفر از آنان به مکه آمدند و وارد کعبه شده و در آنجا با هم پیمان بستند و عهد کردند و قراردادى بین خودشان نوشتند که چه محمد | بمیرد یا کشته شود، هرگز نگذارند رهبرى در اهلبیت او قرار گیرد».
۳- باید توجه داشت که مسأله رهبرى امام على × از سالهاى آغازین بعثت مطرح بوده و از همان آغاز، بحث جانشینى و خلیفه و وصى مطرح بوده است؛ یعنى در روایات عناوینى که رسول خدا | براى این مسؤولیت، به کار برده است؛ عنوان خلیفه، وصى و … است و همه مىدانند که این عناوین براى دوران عدم حضور شخص به کار مىرود.
([۱]) تفسیر المنار، ج ۶، ص ۴۶۶.
([۲]) مسند، احمد بن حنبل، ج ۵، ص ۶۰۶، حدیث ۱۹۴۲۶ و ج ۶، ص ۴۹۸، حدیث ۲۲۵۰۳؛ خصائص، نسایى، ص ۱۴۴ و ۱۴۳، حدیث ۸۹ و ۹۰.
([۳]) الکافى، کتاب الحجه، ج ۲، ص ۵۰.
منبع : مجمع جهانی شیعه شناسی