2 مهر 19, 1400

شبهه‌ای بر آیه تبلیغ: رهبرى هم زمان

رهبرى هم زمان

از شبهاتى که بر استدلال شیعه به این آیه وارد کرده‏اند؛ این است که اگر این آیه بر امامت دلالت کند باید امام على  هم‏زمان با رسول خدا | امام باشد و این مسأله‏اى است که شیعه به آن اعتقادى ندارد. به این شبهه توجه کنید:

«ولو دلّ على الامامه عند الخطاب لکان اماما مع وجود النبى| و الشیعه لا تقول بذلک.»([۱])

نقد

۱- این مسأله مورد اتفاق مخالفان و موافقان است که مقصود از جانشینى، رهبری امت بعد از رسول خدا |است. این مسأله هم در روایات شیعه و هم در روایات اهل سنت آمده است. در روایات اهل سنت آمده است:

«عن عمران بن حصین قال بعث رسول الله | سریّه و امرّ علیهم على بن ابى طالب رضى الله تعالى عنه فاحدث شیئا فى سفره فتعاهد اربعه من اصحاب محمد| ان یذاکروا امره لرسول الله قال عمران و کنّا اذا قدمنا من سفر بدأنا برسول‏الله| فسلّمنا علیه، قال فدخلوا علیه فقام رجل منهم فقال: یا رسول اللّه انّ علیّا فعل کذا و کذا فاعرض عنه، ثم قام الثانى، فقال: یا رسول الله انّ علیّا فعل کذا و کذا فاعرض عنه، ثم قام الثالث فقال: یا رسول الله انّ علیّا فعل کذا و کذا فاعرض عنه، ثم قام الرابع، فقال: یا رسول الله انّ علیّا فعل کذا و کذا قال فاقبل رسول‏الله| على الرابع و قد تغیر وجهه فقال: دعوا علیّا، دعوا علیّا، انّ علیّا منّى و انا منه و هو ولىّ کلّ مؤمن بعدى.»([۲])

«عمران بن حصین مى‏گوید: پیامبر | یک نیروى نظامى به فرماندهى على × براى عملیاتى فرستاد. على × در سفر کارى انجام داد (که عده‏اى خوششان نیامد). چهار نفر از اصحاب رسول خدا | با هم عهد کردند که گزارش این رفتار على × را به پیامبر| بدهند. عمران مى‏گوید: ما چنین بودیم که در بازگشت از سفر ابتدا خدمت رسولخدا| مى‏رسیدیم و بر او سلام مى‏کردیم. پس از سلام بر رسولخدا|، یکى از آن چهار نفر برخاست و گفت: اى رسول‏خدا| على × در سفر چنین و چنان کرده است. پیامبر | صورتش را برگرداند؛ نفر دوم برخاست و گفت: اى رسول خدا | على × در سفر چنین و چنان کرد. پیامبر| صورتش را برگرداند؛ نفر سوم برخاست و گفت: اى رسول خدا | على × در سفر چنین و چنان کرد. پیامبر| به نفر چهارم رو کرد و در حالى که رنگ رخسارش تغییر کرده بوده، فرمود: على را رها کنید! على را رها کنید! بدون تردید على از من است و من از على هستم و او بعد از من ولىّ هر مؤمنى است».

همان طور که ملاحظه مى‏کنید، رسول خدا | در این روایت تصریح مى‏فرماید که بعد از من على × ولىّ هر مؤمنى است.

در روایات شیعه مسأله جانشینى، براى بعد از رسول خدا | بسیار روشنتر بیان شده است. ابوبصیر از امام باقر ×روایت زیر را در نزول این آیه در شأن امام على × نقل مى‏کند؛

«فاخذ رسول الله | بید علیّ × فقال: یا ایهاالناس انّه لم یکن نبىّ من الانبیاء ممّن کان قبلى الاّ و قد عمّره الله ثم دعاه فاجابه فاوشک ان ادعى فاجیب و انا مسؤول و انتم مسؤولون فماذا انتم قائلون؟ فقالوا نشهد انّک قد بلّغت و نصحت و ادیت ما علیک فجزاک الله افضل جزاء المرسلین، فقال: اللهم اشهد – ثلاث مرّات – ثم قال: یا معشرالمسلمین هذا ولیّکم من بعدى، فلیبلّغ الشاهد منکم الغائب.»([۳])

«پس رسول خدا | دست على × را گرفت و فرمود:

اى مردم! خدا همه پیامبران پیش از مرا عمرى معین داد و سپس به جانب خود خواند و آنها هم اجابتش کردند (از دارفانى به عالم باقى رهسپار شدند) و نزدیک است که مرا هم بخواند و اجابت کنم. من مسؤولیت دارم و شما هم مسؤولیت دارید، اکنون شما چه مى‏گویید.

آنها گفتند: گواهى مى‏دهیم که تو ابلاغ کردى و خیرخواهى نمودى و آنچه بر تو بود رساندى، خدا بهترین پاداش پیامبران را به تو دهد.

پیامبر | سه مرتبه فرمود: خدایا شاهد باش، سپس فرمود: اى گروه مسلمانان! این (شخصى که روى دست من و نامش على بن ابى طالب است) بعد از من ولىّ شماست؛ شما که حاضرید به غائبان برسانید».

بدین سان رسول خدا | تصریح مى‏کند که على × بعد از من ولىّ شماست.

۲- مخالفان حضرت على × نیز از نصب امام در غدیر جانشینى بعد از رسول‏خدا| را فهمیدند.این مسأله هم در روایات اهل‏سنت مطرح شده است و هم در روایات شیعه؛ در روایات اهل سنت که پیشتر نقل کردیم، بعد از نصب امام و انتشار خبر آن «حارث بن نعمان فهرى» خدمت رسول خدا | رسید و به شدت به این نصب اعتراض کرد و وقتى آن حضرت این امر را از طرف خداوند دانست، بیشتر ناراحت شد و از خداوند خواست که اگر پیامبر| راست مى‏گوید عذابى نازل کند که چنین شد و سپس آیه اول سوره معارج نازل شد.([۴])

در روایات شیعه نیز این مسأله منعکس شده است که مخالفان حضرتامیر× از این نصب، نصب براى بعد از رسول خدا | را فهمیده‏اند.

رسول خدا | در مسجد خیف سخنرانى کرد و در ضمن آن تمسک به ثقلین را مطرح کرد:

«فاجتمع قوم من اصحابه و قالوا یرید محمد ان یجعل الامامه فى اهل بیته، فخرج اربعه نفر منهم الى مکه و دخلوا الکعبه و تعاهدوا و تعاقدوا و کتبوا فیما بینهم کتابا ان مات محمد او قتل ان لایردوا هذالامر فى اهل بیته ابدا.»([۵])

«به دنبال سخنرانى رسول خدا | عده‏اى از اصحاب آن حضرت گردآمدند و گفتند: محمد | تصمیم دارد که امامت و رهبرى را در اهل‏بیت خودش قرار دهد و چهار نفر از آنان به مکه آمدند و وارد کعبه شده و در آنجا با هم پیمان بستند و عهد کردند و قراردادى بین خودشان نوشتند که چه محمد | بمیرد یا کشته شود، هرگز نگذارند رهبرى در اهل‏بیت او قرار گیرد».

۳- باید توجه داشت که مسأله رهبرى امام على × از سالهاى آغازین بعثت مطرح بوده و از همان آغاز، بحث جانشینى و خلیفه و وصى مطرح بوده است؛ یعنى در روایات عناوینى که رسول خدا | براى این مسؤولیت، به کار برده است؛ عنوان خلیفه، وصى و … است و همه مى‏دانند که این عناوین براى دوران عدم حضور شخص به کار مى‏رود.

 

([۱]) تفسیر المنار، ج ۶، ص ۴۶۶.

([۲]) مسند، احمد بن حنبل، ج ۵، ص ۶۰۶، حدیث ۱۹۴۲۶ و ج ۶، ص ۴۹۸، حدیث ۲۲۵۰۳؛ خصائص، نسایى، ص ۱۴۴ و ۱۴۳، حدیث ۸۹ و ۹۰.

([۳]) الکافى، کتاب الحجه، ج ۲، ص ۵۰.

([۴]) تفسیر، القرطبى، ج ۱۸، ص ۲۷۸.

([۵]) تفسیر، القمى، ج ۱، ص ۱۷۳.

منبع : مجمع جهانی شیعه شناسی

0 0 رای ها
امتیاز دهی به مطلب
اشتراک در
اطلاع دهید
guest
0 نظرها
بازخوردهای درون خطی
مشاهده همه نظرات