2 مهر 19, 1400

عدم احتجاج به حدیث غدیر

عدم احتجاج به حدیث غدیر

یکى از شبهات این است که حضرت امیر × به این حادثه احتجاج نکرده است. به این شبهه توجه کنید:

«لا احتج بالآیه هو و لا احد من آل بیته و انصاره الذین ینفضّلونه على غیره لا یوم السقیفه و لا یوم الشورى بعد عمر و لا قبل ذلک و لا بعده فى زمنه و هو الذى کان لا تاخذه فى الله لومه لائم و لم یعرف التقیه فى قول و لا عمل.»([۱])

«نه خود حضرت على × و نه هیچ یک از اهل‏بیت او و نه هیچ یک از یاران او که او را از بقیه برتر مى‏دانند، نه در روز سقیفه و نه روز شورا بعد از عمر و نه قبل از آن و نه بعد از آن به آن استدلال نکرده‏اند، در حالى که حضرت على × کسى است که در راه خدا سرزنش هیچ سرزنش‏گرى مانع او نبود و او در گفتار و در رفتار تقیه نمى‏کرد».

نقد

الف – استدلال حضرت امیر ×

این استدلال را پیشتر از منابع اهل سنت در بحث شواهد نزول نقل کردیم که تکرار نمى‏کنیم. استدلال و مناشده آن حضرت و اعتراف صحابه رسول‏خدا|  بیانگر صحت این خبر و اگر بنا باشد مناشده آن حضرت را از منابع شیعه بیاوریم، سخن بسیار طولانى خواهد شد.

ب – استدلال و احتجاج اهل‏بیت ^

استدلال آن حضرت را نیز در بحث آیه «اکمال» مى‏آوریم که به خاطر جلوگیرى از تکرار از آوردن آنها خوددارى مى‏کنیم.

ج – استدلال یاران امام على ×:

۱- حذیفه بن یمان: وی به عنوان صاحب سرّ رسول اللّه | شناخته شده است و همه کسانى که شرح حال او را نوشته‏اند او را با این وصف ستوده‏اند([۲])

وی در زمان عمر به عنوان حاکم مدائن منصوب شد. شایان ذکر است که هرگاه عمر مى‏خواست حاکمى را به جایى بفرستد در نامه‏اى به مردم آن منطقه مى‏نوشت: فلانى را به سوى شما فرستادم و به او چنین و چنان دستور داده‏ام، ولى وقتى که حذیفه را فرستاد تنها نوشت: «انّى بعثت الیکم فلانا فاطیعوه»([۳])؛ من فلانى را به سوى شما فرستادم، از او اطاعت کنید.

حذیفه تا پایان خلافت عمر حاکم بود و عثمان او را در این سمت ابقا کرد و بعد از عثمان حضرت امیر × در نامه‏اى او را ابقا کرد و از او خواست برایش از مردم بیعت بگیرد. او در سخنرانى گفت: اى مردم برخیزید با امیرالمؤمنین حقیقى بیعت کنید.

این جمله اعتراض عده‏اى را برانگیخت که این جمله اعتراض به حاکمیت خلفاى قبلى است. حذیفه در پاسخ گفت:

«امّا من تقدم من الخلفاء قبل على بن ابى طالب× ممّن تسمّى بامیرالمؤمنین، فانّهم تسمّوا بذلک و سمّاهم الناس به و اما على بن ابى طالب فان جبرئیل × سمّاه بهذا الاسم عن الله تعالى و شهد له الرسول | عن سلام جبرئیل له بامره المؤمنین و کان اصحاب رسول الله یدعونه فى حیاه رسول الله بامیرالمؤمنین.»([۴])

«خلفاى قبل از على بن ابى طالب × آنان که به نام امیرالمؤمنین شهرت یافته‏اند، خود این نام را بر خویش نهادند و مردم نیز پیروى کردند، اما على بن ابیطالب× را خداوند به این نام نامید و جبرئیل این خبر را آورد و رسول خدا | نیز بر این گزارش جبرئیل شهادت داد و اصحاب رسول‏خدا| در زمان آن حضرت به على × امیرالمؤمنین خطاب مى‏کردند».

۲- سلمان فارسى: وی کسى است که رسول خدا | درباره‏اش فرموده است: «سلمان منّا اهل‏البیت».([۵]) سلمان سه روز بعد از ارتحال رسول خدا | در مسجد حضور یافت و پس از شرح مفصل درباره جایگاه امام على × نزد رسولخدا | خطاب به مردم گفت:

«علیکم بامیرالمؤمنین على بن ابى طالب × فوالله لقد سلّمنا علیه بالولایه و امره المؤمنین مرارا جمّه مع نبیّا کل ذلک یامرنا به ویوکّده علینا فما بال القوم عرفوا فضله فحسدوه»([۶])

«بر شما باد، به امیرالمؤمنین على بن ابى طالب ×. به خدا قسم در عصر رسول خدا | همراه او بارها و بارها به على× به عنوان ولى امر مسلمانان سلام کرده‏ایم و این به دستور رسول خدا | و تأکید او بوده است. مردم را چه شده است که امتیاز على × را شناخته‏اند، ولى نسبت به او حسادت مى‏کنند».

۳- أبىّ بن کعب: وی کسى است که در اسلام از او با نام «سیدالقراء» یاد مى‏کنند.([۷]) وی بعد از بیعت مردم با ابوبکر در مسجد حضور یافت و مردم را بر این بیعت سرزنش کرد و گفت:

«الستم تعلمون انّ رسول الله | قام فینا مقاما اقام فیه علیّا فقال: من کنت مولاه فهذا مولاه؛ یعنى علیّا و من کنت نبیّه فهذا امیره.»([۸])

«اى مردم آیا نمى‏دانید که رسول خدا | در بین ما ایستاد و على × را بر پا داشت و فرمود: هر که من مولاى اویم این على مولاى اوست و هر که من پیامبر امیر او هستم این على امیر اوست».

احتجاج به حادثه غدیر بر حقانیت امیرالمؤمنین × اختصاص به دوستان آن حضرت ندارد، بلکه دشمنان آن حضرت نیز این نصب را قبول داشتند. آنان که با تاریخ اسلام آشنا هستند از دشمنى عمروبن عاص با حضرت على × آگاهی دارند. در عین حال بعد از مرگ عثمان و انتخاب امام على × به عنوان خلیفه مسلمانان، معاویه نامه‏اى به عمرو بن عاص نوشت و از او خواست که در مبارزه با على × با او همکارى کند و این کار را نیز تلاش در راه خدا دانست. عمرو بن عاص در پاسخ نامه او ضمن تحلیل تاریخ زندگى عثمان و متذکر شدن این که قضاوت معاویه درباره على ×درست نیست به بعضى از فضائل آن حضرت از زبان رسول خدا | اشاره مى‏کند:

«و قال فیه یوم غدیرخم الا من کنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله.»([۹])

«رسول خدا | در روز غدیر خم درباره على × فرموده است: هر که من مولاى اویم، این على مولاى اوست. خدایا با دوستان او دوست و با دشمنانش دشمن باش؛ هر که او را یارى کند یاورش باش و هر که او را خوار کند، خوارش گردان».

([۱]) تفسیر المنار، رشید رضا، ج ۶، ص ۴۶۶.

([۲]) تهذیب التهذیب، ج ۱، ص ۴۵۴؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص ۳۶۴؛ الاصابه، ج ۱، ص ۳۳۲؛ الاعلام، ج ۲، ص ۱۷۱؛ الکامل فى التاریخ، ج ۲، ص ۵۱۹.

([۳]) تاریخ بغداد، ج ۱، ص ۱۶۲.

([۴]) ارشاد القلوب، ص ۳۲۲.

([۵]) کنزالعمال، ج ۱۱، ص ۶۹۰.

([۶]) بحارالانوار، ج ۲۹، ص ۸۱؛ الاحتجاج، ج ۱، ص ۱۵۲.

([۷]) تهذیب التهذیب، ج ۱، ص ۱۲۱.

([۸]) بحارالانوار، ج ۲۹، ص ۸۲؛ الاحتجاج، ج ۱، ص ۱۵۵.

([۹]) مناقب، خوارزمى، ص ۱۲۹.

منبع : مجمع جهانی شیعه شناسی

0 0 رای ها
امتیاز دهی به مطلب
اشتراک در
اطلاع دهید
guest
0 نظرها
بازخوردهای درون خطی
مشاهده همه نظرات