عوامل غلو
ضعف خداشناسى
در ادیان پیشین نیز هر گاه گرفتار غلوّ مىشدند، برخى انسانها را تا حد خدایى بالا برده و تقدیس مىنمودند. شاید اصلىترین علل آن عدم شناخت کافى از مراتب توحید و عظمت وجودى پروردگار یگانه بوده است. نه تنها در ادیان بلکه امثال فرعونها نیز غلوّشان حاکى از عدم خداشناسى و ضعف خداشناسى آنان بود که هنگام مشاهده عظمت شخصیتى و یا امکانات فراوان خود و یا دیگران را قابل ستایش و یا پرستش مىدانستند.
وقتى که پادشاهان مصر از جلال و جبروت و شوکتى برخوردار شدند، در نظر مصریان جایگاه بس رفیعى پیدا کردند.
«مصریان پادشاهان خود را که فرعون نامیده مىشدند، خداى خورشید و پسر خدا و بالأخره خود خدا مىدانستند».[۱]
در قرآن کریم در مورد غلوّ از زبان فرعون:
{أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى}[۲]
«من پروردگار بزرگتر شما هستم.»
آنان از درک و فهم این مهم که وجود مطلق، علم مطلق و قدرت مطلق مخصوص خداوند سبحان است، عاجز ماندهاند.
قدرت نامتناهى مخصوص خداوند منان است. امامان معصوم ما فرمودهاند: ما را از حد خدایى پایین بیاورید و بعد از آن هر چه در فضل و اوصاف ما مىخواهید بگویید. یعنى اینکه تمام اوصاف و امکانى که مخصوص خداوند متعال و لازمه ربوبیت و خالقیت است باید به هیچ مخلوقى حتى پیامبر و امام نسبت داده نشود. مثل اینکه گفته شود فلان شخصیت و یا فلان امام تا ابدیت زنده میماند و عمر جاودان دارد. بنابراین افراط و تفریط در دوست داشتن و ابراز علاقه و ذکر اوصاف، ناثواب و غیر منطقى خواهد بود.
افرادى که مراتب مختلف توحید را نشناسند، از علم کافى نسبت به اقسام شرک و حد و مرز آن با توحید بىبهره هستند.
اگر از فهم صفات سلبى و ثبوتى خداوند در موازنه با اوصاف مخلوقات ناتوان باشند، نه تنها افراد معمولى، بلکه دانشمندان هم اگر عاجز از این شناختها و عاجز از شناخت دقیق ابعاد و زوایاى مسائل علمى مبنایى باشند، خطر جدى لغزش و انحراف از طریق و راه درست براى آنان متصور است.
اگر خداشناسى کامل نباشد، نتیجه آن افراط و اغراق در توصیف بندگان و سقوط به پرتگاه وحشتناک غلوّ خواهد بود. مانند گروه اهل حق که على × را تا سرحد خدایى بالا برده و آنچنان تمجید و ستایش کردند که على الهى بودن را پذیرفتهاند و بر عکس گاهى خداوند را آن چنان پایین مىآورند و تا سر حد بشر تنزل مىدهند مثل یهود و نصارا که عُزیر و مسیح را فرزند خدا مىدانند
[۱]. مبلغى آبادانى، عبداللّه، تاریخ ادیان و مذاهب جهان ص ۹۹.
[۲]. نازعات/۲۴.
منبع : مجمع جهانی شیعه شناسی