مظلومیتهای شیعه در زمان معتمد
مظلومیتهای شیعه در زمان معتمد
جمیعت شیعیان در زمان معتمد، همانند سایر خلفای عباسی، خفقانها و مظلومیتهای فراوانی را متحمل شدند که مهمترین ستمهای ناروای معتمد را میتوان در چهار عنوان ذکر نمود:
الف) بازرسی منازل شیعیان
خلیفه عباسی به رغم آنکه جاسوسی، همچون جعفر در درون خانه امام داشت و او به موقع، موضوع فرزند امام حسن عسکری× را به خلیفه گزارش میداد، در جریان بازرسی منزل امام× موفق به دستگیری حضرت ولیعصر# نشد.
این مسأله موجب فزونی نگرانی و وحشت وی شد، از این رو، پس از دفن امام× و پراکنده شدن مردم، در اقدامی گستردهتر، دستور بازرسی منازل شیعیانی را که احتمال میرفت، حضرت ولیعصر# در آنجا پنهان شده باشند را صادر کرد. احمدبن عبیدالله خاقان، فرزند وزیر معتمد، میگوید:
چون امام عسکری× به خاک سپرده شد و مردم پراکنده شدند، پادشاه و درباریانش در جستجوی فرزند آن حضرت، سخت دچار اضطراب و نگرانی شدند و در پی آن جستجوی گستردهای را در خانههای شعیان آغاز کردند.([۱])
ب) ایجاد فضای رعب و وحشت در میان شیعیان
دستگاه خلافت، برای دستیابی به حضرت مهدی# هر چه تلاش کرد، به نتیجه نرسید. ناچار توجه خود را به شیعیان و یاران آن حضرت معطوف کرد تا شاید از این طریق بتواند ضمن ضربه زدن به جمع آنان به عنوان پایگاههای اجتماعی امامت و فروپاشیدن صفوفشان، به حضرت مهدی# دسترسی پیدا کند. از این رو با همکاری جعفر کذاب که شیعیان را به خوبی میشناخت، تلاش گستردهای را به منظور ایجاد فضای بیم، ترور، اذیت و آزار شیعیان و بستگان امام عسکری× و حتی زنان و کنیزان خاندان آن حضرت آغاز کرد. شیخ مفید مینویسد: «جعفر بن، علی برادر امام عسکری×، ترکه آن حضرت را تصاحب نمود و سعی در به زندان افکندن کنیزکان و به بند کشیدن همسران آن حضرت کرد. وی یاران امام× را از آن جهت که به انتظار امام عصر# نشسته و به وجود او قطع داشته و قائل به امامتش بودند، مورد سرزنش قرار میداد. او با آنان به ستیز برخاست، چندان که همگان را بیمناک و پراکنده ساخت و از این ناحیه بر بازماندگان حضرت عسکری× مصیبت بزرگی وارد شد. از به بند کشیدن و زندان افکندن آنها گرفته تا تهدید و تحقیر و بیاعتنایی کردن به آنان. با این حال دستگاه خلافت از این همه سختگیری و شکنجه طرفی نبست».([۲])
ج) پراکندگی شیعیان
از جمله رخدادهای اسفبار دوران امامت حضرت مهدی#، اختلاف شیعیان بر سر مسأله امامت و پراکندگی آنان به گروههای مختلف بود. مسعودی در این زمینه مینویسد: شیعیان پس از رحلت امام عسکری× درباره منتظَر از خاندان پیامبر| دچار اختلاف گشته و به بیست گروه تقسیم شدند.([۳])
در آن شرایط بحرانی که شیعیان نیاز شدیدی به وحدت و همدلی داشتند تا بتوانند در مقابل حکومت وقت ایستادگی کنند، پراکندگی آنان فشار زیادی به آنها وارد آورد و مشکل جدیدی را برای خود به وجود آوردند که حکومت وقت آرزوی آن را داشت.
د) سفیران دروغین
همزمان با پیدایش و گسترش این اختلافات در میان جامعه اسلامی، عدهای از فرصت طلبان و دنیا دوستان، که به خاطر مشاغل و مسئولیتهایی که بعضی از آنان از سوی امامان پیشین داشتند، از چهرههای برجسته و شناخته شده به شمار میرفتند، به دروغ از سوی امام زمان# ادعای سفارت کردند و با این حرکت زهرآگین، فضای جامعه اسلامی را بیش از پیش مسموم کرده و موجب انحراف و گمراهی عده زیادی از مردم شدند. برخی از این مدعیان دروغین عبارتند از:
الف) ابومحمد شریعی ب) محمد بن نصیر نمیری ج) احمد بن هلال کرخی د) ابوطاهر، محمد بن علی بن بلال.
جریانها و رخدادهایی که بدانها اشاره کردیم، این دوره از تاریخ امامت را در وضعیتی بحرانی و حساس قرار داد که هم برای دشمنان مکتب امامت به ویژه سردمداران حکومت عباسی، مهم و سرنوشت ساز بود و هم برای امامان معصوم^ و دوستان آنان.
[۱]. کمال الدین، شیخ صدوق، ج ۱، ص۴۳.
[۲]. ارشاد، شیخ مفید، ص۳۴۵.
[۳]. مروج الذهب، مسعودی، ج ۴، ص۱۱۰.
منبع : مجمع جهانی شیعه شناسی