4 مهر 12, 1400

معناى ولایت

معناى ولایت

ابوهلال عسکرى، لغت‏شناس معروف عرب، در بحث فرق میان «مولى و ولى»، ولى را چنین معنى مى‏کند:

«واصل الولىّ جعل الثانى بعد الاول من غیر فصل من قولهم هذا یلى ذاک ولیا.»([۱])

«اصل معناى «ولىّ» قرار دادن دوم به جاى اول است بدون فاصله و این واژه از قول عرب گرفته شده است که این پشت سر آن مى‏آید.

راغب اصفهانى همین معنى را با شرح بیشترى آورده و مى‏نویسد:

«الوَلاء و التوالى ان یحصل شیئان فصاعدا حصولاً لیس بینهما ما لیس منهما و یستعار ذلک للقرب من حیث المکان و من حیث النسبه و من حیث الدین و من حیث الصداقه و النصره و الاعتقاد و والولایه النصره و الولایه تولّى الامر و قیل الوِلایه و الوَلایه نحو الدِّلاله و الدَّلاله و حقیقته تولّى الامر و الولى و المولى یستعملان فى ذلک کل واحد منهما.»([۲])

«ولایت این است که حداقل دو چیز طورى به هم نزدیک شوند که بیگانه‏اى میان آنها نباشد و این معنى در نزدیکى از نظر مکان، نسبت، آیین، دوستى، یارى و اعتقاد کاربرد دارد. ولایت به معناى سرپرستى کار است. گفته شده ولایت و وَلایت مثل دِلالت و دَلالت است، ولى حقیقت آن سرپرستى در کار است و «ولى» و «مولى» هر دو در این معنى کاربرد دارند.

علامه طباطبایى & در این باره مى‏نویسد:

چون ولایت (به معناى) نزدیکى خاص است، هرگاه این «ولایت» در امور معنوى تصور شود، لازمه‏اش این است که ولى نسبت به آنچه ولایت دارد، داراى اختیاراتى باشد که دیگران این اختیارات را باید از طریق او کسب کنند. براین اساس هر نوع تصرفى که دیگرى مى‏تواند نسبت به آن چیز انجام دهد، تنها ولى قادر به انجام آن است؛ به عنوان مثال میت که مى‏توانست نسبت به ترکه‏اش تصرف کند چون مالک بود، اکنون ولى او به دلیل وراثت در آن تصرف مى‏کند. همچنین ولى صغیر در اموال او تصرف مى‏کند؛ چون تدبیر امور صغیر بر عهده اوست. خداوند نیز ولى بندگان خود است؛ زیرا تدبیر امور آنان در دنیا و آخرت با اوست. همچنین خداوند ولى مؤمنان است؛ چون تدبیر امر دین آنان و دعوت به دین، توفیق آنان براى گرایش به دین و یارى دین بر عهده اوست. پیامبر نیز ولى مؤمنان است؛ چون او نسبت به قضاوت کردن میان آنان اختیار دارد. حاکم، ولى مردم است؛ چون متناسب با قدرتش در بین مردم حکم مى‏کند.

خلاصه آنکه معناى ولایت در موارد کاربرد آن، نوعى نزدیکى است که سبب مى‏شود ولى حق تصرف و تدبیر داشته باشد.([۳])

([۱]) الفروق اللغویه، ص ۲۳۵.

([۲]) المفردات، راغب اصفهانی، ص ۵۳۳.

([۳]) طباطبایی، علامه سید محمد حسین، المیزان، ج ۶، ص ۱۲.

منبع : مجمع جهانی شیعه شناسی

0 0 رای ها
امتیاز دهی به مطلب
اشتراک در
اطلاع دهید
guest
0 نظرها
بازخوردهای درون خطی
مشاهده همه نظرات