2 مهر 12, 1400

معیار صحت یا عدم صحت روایت در کلام اهل بیت

معیار صحت یا عدم صحت روایت در کلام امام صادق (×)

«قال سألت اباعبدالله × عن اختلاف الحدیث یرویه من نثق به و منهم من لا نثق به؟ قال: اذا ورد علیکم حدیث فوجدتم له شاهدا من کتاب اللّه و من قول رسول | و الاّ فالذى جائکم به اولى به.»([۱])

«ابن ابى یعفور مى‏گوید: از امام صادق × درباره روایات مختلفى پرسیدم که راویان «ثقه» و «غیرثقه» نقل مى‏کنند؟ حضرت فرمود: وقتى حدیثى به شما رسید که شاهدى از کتاب خدا یا از سنت رسول‏خدا | آن را تأیید کرد، بپذیرید و گرنه آن که حدیث را آورده است شایسته‏تر است به آن.

رسول خدا | نیز، در تعیین صحت روایات مختلفى که از آن حضرت مى‏رسید، چنین مى‏فرماید:

«عن ابى عبدالله × قال خطب النبى | بمنى فقال: ایّها الناس! ما جاءکم عنّى یوافق کتاب اللّه فانا قلته و ما جاءکم یخالف کتاب اللّه فلم اقله.»([۲])

«امام صادق × مى‏فرماید: رسول خدا | در منى سخنرانى کرد و ضمن آن فرمود: اى مردم! آنچه از من به شما مى‏رسد که موافق کتاب خداست، من گفته‏ام و آنچه مخالف کتاب خداست، من نگفته‏ام».

امام هادى × در پاسخ به سؤالى درباره جبر و تفویض ضمن بیان دو معیار به شأن نزول آیه مورد بحث اشاره کرده است. به این کلام نغز توجه کنید:

«فاوّل خبر یعرف تحقیقه من الکتاب و تصدیقه و التماس شهادته علیه خبر ورد عن رسول‏الله | و وجد بموافقه الکتاب و تصدیقه بحیث لاتخالفه اقاویلهم حیث قال انّى مخلّف فیکم الثقلین کتاب اللّه و عترتى اهل بیتى لن تضلّوا ما تمسّکتم بهما و انّهما لن یفترقا حتى یردا علىّ‏الحوض،([۳]) فلمّا وجدنا شواهد هذا الحدیث فى کتاب اللّه نصّا مثل قوله جلّ و عزّ: «إِنَّما وَلِـیُّـکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِـیمُونَ الصَّلاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَهُمْ راکِعُونَ و من یتولّ اللّه و رسوله و الذین آمنوا فانّ حزب اللّه هم الغالبون»و روت العامّه فى ذلک اخبارا لامیرالمؤمنین × انّه تصدق بخاتمه و هو راکع، فشکرالله ذلک له و انزل الآیه فیه فوجدنا رسول الله | قد اتى بقوله من کنت مولاه فعلی مولاه،([۴]) و بقوله انت منّى بمنزله هارون من موسى الاّ انّه لا نبىّ بعدى([۵]) و وجدناه یقول علىّ یقضى دینى و ینجز موعدى و هو خلیفتى علیکم من بعدى،([۶]) فالخبر الاول الذى استنبط منه هذه الاخبار خبر صحیح مجمع علیه لااختلاف فیه عندهم و هو ایضا موافق للکتاب، فلمّا شهد الکتاب بتصدیق الخبر و هذه الشواهد الأخر لزم على الامّه الاقرار بها ضروره، اذ کانت هذه‏الاخبار شواهدها من القرآن ناطقه و وافقت القرآن و القرآن وافقها.»([۷])

«نخست خبرى که درستى آن از قرآن به دست آید و قرآن بدان گواه است؛ خبرى است که موافق با قرآن و مورد تصدیق آن است و در آن اختلافى نیست که پیامبر | فرموده است: من در میان شما دو چیز گرانبها مى‏گذارم؛ کتاب خدا و عترتم، خاندانم، تا شما به این دو تمسک جویید و هرگز گمراه نشوید، بدون تردید این دو از هم جدا نشوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند.

چون شواهد این حدیث را در قرآن به صراحت یافتیم، همانند گفته خداوند عزّوجلّ: همانا سرپرست شما، خدا و رسولش و مؤمنانى هستند که نماز را به پا مى‏دارند و در حال رکوع زکات مى‏دهند. و هر کس که از خدا و رسول و مؤمنان پیروى کند به درستى که حزب خدا پیروز است.

اهل سنت، در این جا، اخبارى را روایت کرده‏اند که امیرالمؤمنین× در حال رکوع انگشترى خود را صدقه داد و خدا از او قدردانى نمود و این آیه را درشأن او نازل کرد و ما دیدیم که رسول خدا | این سخن را گفته است که هر که من مولاى اویم، این على مولاى اوست و دیدیم که رسول خدا | به على× فرمود: جایگاه تو نسبت به من همانند جایگاه هارون نسبت به موسى × است. جز این که بعد از من پیامبرى نخواهد بود و دیدیم که رسول خدا | به على × فرمود: على است که دیون مرا مى‏پردازد و به وعده‏ام عمل مى‏کند و اوست جانشینم بعد از من در میان شما.

بنابر این آن خبر نخست – که این اخبار از آن به دست آمده – خبرى درست و مورد اتفاق مسلمانان است و اختلافى در مورد صحت آن ندارند و موافق قرآن نیز هست و قرآن به درستى آن گواهى داده است و شواهد دیگرى هم دارد. در این صورت بر امت لازم است که به ضرورت آن اعتراف کنند؛ زیرا اینها روایاتى است که شواهد قرآن بدانها گویاست و موافق قرآن هستند و قرآن (نیز) موافق آنهاست.

سپس امام درباره جانشینى بلافصل حضرت امیر × به همین سبک به آیات دیگرى استدلال مى‏کند و روایات دیگرى را که اهل سنت درباره امام على × نقل کرده‏اند نقل و با آیات تطبیق مى‏نماید که براى طولانى نشدن از آوردن آنها خوددارى مى‏نماییم.

([۱]) کافى، ج ۱، باب الاخذ بالسنّه و شواهد الکتاب، ص ۸۸، ح ۲.

([۲]) همان، ص ۸۹، ص ۸۹، ح ۵.

([۳]) مستدرک، حاکم، ج ۳، ص ۱۱۸؛ ذخائرالعقبى، ص ۴۷؛ الصواعق المحرقه، ص ۱۲۶؛ کفایه‏الطالب، ص ۵۳؛ مناقب، ابن مغازلى، ص ۱۷؛ سنن ترمذى، ج ۵، ص ۴۳۲، ح ۳۸۱۱؛ تاریخ، طبرى، ج ۲، ص ۴۰۲؛ سیره، ابن هشام، ج ۴، ص ۲۴۸؛ تاریخ الاسلام، ذهبى، ج ۲، ص ۷۰۹؛ خصائص، نسائى، ص ۱۱۹، ح ۷۹؛ صحیح، مسلم، ج ۴، ص ۱۲۲.

([۴]) مستدرک، حاکم، ج ۳، ص ۱۱۸؛ الصواعق المحرقه، ص ۱۲۲؛ الریاض النضره، ج ۲، ص ۱۰۹؛ ذخائرالعقبى، ص ۱۲۵؛ کنوزالحقائق، ج ۱، ص ۳۸۶؛ ج ۲، ص ۲۰۸؛ مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۱۰۶، ۱۰۷، ۱۰۹، ۱۱۰؛ کفایه‏الطالب، ص ۵۶، ۵۸، ۵۹، ۶۰، ۶۲؛ مناقب، ابن مغازلى، ص ۱۸، با ۱۳ سند؛ تاریخ الخلفاء، ص ۱۷۱؛ مناقب الاسد الغالب، ص ۱۲؛ الاستیعاب، ج ۳، ص ۲۰۳؛ مسند، احمد بن حنبل، ج ۱، ص ۱۳۵، ۱۴۲، ۱۸۹، ۲۴۶؛ کنز العمّال، ج ۱۱، ص ۶۰۲.

([۵]) مستدرک، حاکم، ج ۳، ص ۱۷۷؛ الصواعق المحرقه، ص ۱۲۰؛ الریاض النضره، ج ۲، ص ۱۰۱؛ ذخائرالعقبى، ص ۱۱۹؛ کنوزالحقائق، ج ۲، ص ۳۶۷؛ نورالابصار، ص ۱۵۷؛ مجمع ‏الزوائد، ج ۹، ص ۱۱۲؛ کفایه ‏الطالب، ص ۸۵؛ مناقب، ابن مغازلى، ص ۲۸؛ تاریخ الخلفا، ص ۱۷۰؛ اسدالغابه، ج ۴، ص ۹۹؛ الاستیعاب، ج ۳، ص ۲۰۱؛ صحیح، مسلم، ج ۴، ص ۱۲۰.

([۶]) کنزالعمّال، ج ۱۱، ص ۶۰۴؛ خصائص، نسایى، ص ۲۶، ح ۹؛ مسند، احمد بن حنبل، ج ۱، ص ۱۷۸؛ الریاض النضره، ج ۲، ص ۱۶۸؛ حلیه‏الاولیاء، ج ۱۰، ص ۲۱۱؛ مجمع‏الزوائد، ج ۹، ص ۱۱۳؛ کنوزالحقایق، ص ۹۲.

([۷]) تحف العقول مترجم، ص ۴۸۲.

منبع : مجمع جهانی شیعه شناسی

0 0 رای ها
امتیاز دهی به مطلب
اشتراک در
اطلاع دهید
guest
0 نظرها
بازخوردهای درون خطی
مشاهده همه نظرات