موضع علی در برابر خلفاء
امیر مومنان در اول خلافت به جهت اتمام حجت، برای احقاق حق خود آنقدر تلاش کرد که گفتند آن حضرت
طمع به خلافت دارد و یا به اصطلاح امروزی ها ریاست طلب است، بعد که بنا بر مصلحت صبر پیشه نموده
و سکوت اختیار کرد، شما امروز این تهمت ناجوانمردانه را بعد از ۱۴۰۰ سال به آن حضرت می زنید و می گویید
که امیر المومنان از خلفاء راضی بوده است! برای اینکه با آنها مخالفت نکرد و در براابر برنامه های آنها سکوت اختیار کرد!
مواردی از اعتراض امیرالمومنان علی نسبت به خلفاء
«اللهم ان استعینک علی قریش و من اعانهم، فانهم قطعوا رحمی و صغروا عظیم منزلتی و اجمعوا علی منازعتی امرا هولی»
«بارالها مرا در برابر قریش و کسانی که آنان را کمک کردند، یاری فرما، آنان با من قطع رحم کردند و مقام بزرگ مرا کوچک شماردند و اتفاق کردند که با من درباره خلافت که حق مسلم من است، نزاع کنند.»
در روزهای سقیفه که ابو عبیده جراح به امام گفت:
ای فرزند ابوطالب، چقدر به خلافت علاقه داری و حریص هستی؟
امام در پاسخ او فرمود:
«بل انتم و لله لا حرص و ابعد و انا اخص و اقرب و انما طلبت حقا لی و انتم تحولون بینی و بینه و تضربون وجهی دونه»
«به خدا سوگند شما از من به خلافت حریص ترید، در حالی که از نظر شرائط و موقعیت بسیار دور هستید و من به آن نزدیک ترم. من حق خویش را می طلبم و شما میان من و حقم مانع می شوید و مرا از آن باز می دارید.»
سوالات ما، حسین تهرانی، ص ۹۹
منبع : مجمع جهانی شیعه شناسی