نامههای یزید
نامههای یزید
نامههای یزید، حکایت مستقیم از دستور به قتل امام حسین× دارد:
طبرانی به سند خود روایت کرده که متن نامه به شرح ذیل میباشد:
یزید در نامهای به ابنزیاد نوشت… اگر حسین× را نکشی به نسب سابق خود برخواهی گشت. از اینرو عبیداللهبن زیاد، حسین× را به قتل رساند و سر مبارک آن جناب را برای یزید فرستاد. وقتی یزید سر آن حضرت را دید، آن اشعار کفرآمیز را خواند.([۱])
هیثمی با تصریح به صحت سند، این نامه روایت میکند. ابنعساکر در تاریخ مدینه دمشق، ذهبی در سیر اعلام النبلاء، ابوالفرج ابنجوزی حنبلی در الردّ علی المتعصب العنید، همه و همه مینویسند:
یزید در نامهاش به ابن زیاد دستور داد که حسین× را به قتل برسان.([۲])
و نیز سیوطی مینویسد:
فکتب یزید الی والیه بالعراق، عبیداللهبن زیاد بقتاله.
یزید به عبیداللهبن زیاد والی و فرماندار خود در عراق، نامهای مبنی بر قتال و جنگیدن با حسین× نوشت.([۳])
در گزارش دیگر اینگونه آمده است:
من عبدالله یزید امیرالمؤمنین الی الولیدبن عتبه اما بعد، فإذا ورد علیک کتابی هذا فخذ البیعه ثانیاً علی اهل المدینه بتوکید منک علیهم، وذر عبداللهبن الزبیر فإنه لن یفوتنا ولن ینجو منا أبداً مادام حیا، ولیکن مع جوابک الی رأس الحسینبن علی، فان فعلت ذلک فقد جعلت لک اعنه الخیل، ولک عندی الجائزه والحظ الأوفر والنعمه واحده والسلام.
یزید به ولیدبن عتبه نوشت: با رسیدن نامه، مجدداً از مردم مدینه بیعت بگیر و به عبیداللهبن زبیر کاری نداشته باش و او را رها کن، چون او در دسترس است و تا زمانی که زنده است نمیتواند فرار نمیکند. جواب این نامه را همراه با سر حسین× میخواهم اگر چنین کردی جایزه و پاداش خوبی نزد من داری.
ولید با خواندن نامه تعجب کرد و گفت: نه به خدا قسم! خدا مرا قاتل حسین× قرار ندهد، اگر یزید تمام دنیا را به من بدهد، هرگز فرزند دختر رسول خدا| را نخواهم کشت.([۴])
الولیدبن عتبه بن ابیسفیان حاکم المدینه وامیرها من قبل یزیدبن معاویه: ویحک ـ یا مروان ـ اتشیر علی قتل الحسینبن فاطمه بنت رسولالله والله ان الذی یحاسب بدم الحسین یوم القیامه لخفیف المیزان عندالله.([۵])
ولیدبن عتبه فرماندار یزید بن معاویه در مدینه، به مروان گفت: وای بر تو ای مروان! آیا به من پیشنهاد میکنی حسین× پسر «فاطمه» دختر رسول خدا| را بکشم؟ به خدا قسم کسی که به خون حسین× در روز قیامت بازخواست شود ترازویش سبک باشد.
این مدارک و گزارشهای تاریخی صریحاً دلالت دارد که با فرمان مستقیم یزید و اطلاع و آگاهی او، حادثهی خونین کربلا به وجود آمد.
[۱]) طبرانی، سلیمان، المعجم الکبیر، ج۳، ص۱۱۵، حدیث ۲۸۴۶.
[۲]) ابن حجر هیثمی، احمد، مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۳۹؛ ابنعساکر، علی، تاریخ مدینه دمشق، شرح حال امام حسین، ح۲۵۹؛ ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، ج۹، ص۱۳۹؛ ابنجوزی، ابوالفرج عبدالرحمن، الرد علی المتعصب العنید، ص۴۹؛ سیوطی، عبدالرحمن، تاریخ الخلفاء، ص۲۰۷.
[۳]) سیوطی، عبدالرحمن، تاریخ الخلفاء، ص۱۹۳.
[۴]) ابن اعثم، احمد، الفتوح، ج۵، ص۱۸.
[۵]) دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۰۸.
منبع : مجمع جهانی شیعه شناسی