کاربرد واژه «ولى» درباره امام على ×
کاربرد واژه «ولى» درباره امام على ×
رسول خدا | در روایات متعددى واژه «ولىّ» را درباره امام على × به کار برده است؛
«عن عبدالله عن ابیه بریده قال بعث رسول اللّه | بعثین الى الیمن احدهما على بن ابى طالب و على الآخر خالد بن ولید، فقال: اذا لقیتم فعلىّ على الناس و ان افترقتما فکلّ واحد منکما على جنده، قال: فلقینا بنى زید من اهل الیمن فاقتتلنا فظهر المسملون على المشرکین، فقتلنا المقاتله و سبینا الذریه فاصطفى علىّ امراه من السبى لنفسه. قال بریده فکتب معى خالد بن ولید الى رسول اللّه یخبره بذلک فلما اتیت النبى | دفعت الکتاب فقرىء علیه فرایت الغضب فى وجه رسول اللّه فقلت یا رسول اللّه | هذا مکان العائذ، بعثتنى مع رجل و امرتنى ان اطیعه فعلت ما ارسلت به. فقال رسول الله: لا تقع فى على، فانّه منّى و انا منه و هو ولیّکم بعدى.»([۱])
بریده مىگوید:
رسول خدا | دو نفر را به سوى یمن اعزام کرد، فرمانده یک لشکر على بن ابى طالب × و فرمانده لشکر دیگر خالد بن ولید بود.
پیامبر فرمود: اگر با هم بودید فرمانده همه نیروها على بن ابى طالب × است و اگر از هم جدا حرکت کردید، هریک فرمانده سپاه خود باشد. بریده مىگوید: حرکت کردیم و با قبیله بنى زید برخورد کردیم و جنگ درگرفت و مسلمانان پیروز شدند و رزمندگان آنان را کشتیم و زنان آنان را به اسارت گرفتیم.
على × یکى از زنان اسیر را براى خودش انتخاب کرد. خالد بن ولید نامهاى به رسول خدا | نوشت و به من داد تا به رسولخدا| برسانم و گزارش این عملیات و عملکرد على × را به پیامبر باز گویم. پس از آنکه خدمت رسول خدا | رسیدم و نامه را خدمت آن حضرت دادم، نامه را برایش خواندند، دیدم آثار غضب در چهره رسول خدا | ظاهر شد.
عرض کردم: اى رسول خدا | ! اینجا پناهگاه ماست. شما مرا تحت فرماندهى مردى فرستادى و به من دستور دادهاى که از او اطاعت کنم و حالا هم من وظیفهام را انجام دادهام؟!
رسول خدا | فرمود: از على × بدگویى نکن. بدون تردید على × از من است و من از على × هستم. على × بعد از من ولى شماست.
به راستى در این روایت، شرایط زمانى، مکانى، عملکرد على × و شکایت از او از یمن به مدینه و گزارش حامل نامه، برخورد سرد رسول خدا | ، اعتراض حامل نامه و پاسخ نهایى رسول خدا | در خور تأمل است، به ویژه اینکه با کلمه «بعدى» توام است.
آیا مىتوان گفت «ولى» در این روایت معنایى جز امام، رهبر و پیشوا دارد؟
([۱]) مسند، احمد بن حنبل، ج ۶، ص ۴۸۹، حدیث ۲۲۵۰۳؛ خصائص، نسایى، ص ۱۴۴، حدیث ۹۰؛ مستدرک، حاکم، ج ۳، ص ۱۱۹ و ۱۳۰؛ کنوزالحقائق، ج ۱، ص ۳۸۶؛ کفایهالطالب، ص ۲۷۴؛ ینابیع الموده، ص ۵۳.
منبع : مجمع جهانی شیعه شناسی