کفر در لغت و اصطلاح
کفر
کفر در لغت
کفر در لغت به دو معنا استعمال شده است که عبارتند از:
۱ـ اَلکُفرُ: سَترُ الشّی.([۱])
پوشاندن چیزی را کفر گویند.
۲ـ اَلکُفرُ: ای نَقیضُ الایمان.([۲])
کفر به معنای بیایمانی است.
البته صاحب «لسان العرب» در ذیل این معنا، کفر را به دو قسم تقسیم نموده است؛
اول: کفر نسبت به اموری که در آنها ایمان لازم است، که انکار اینها باعث خروج از دین اسلام میشود. این انکار، همان کفر به معنای نقیض یا ضد یا مخالف ایمان است.
دوم: انکار فرعی از فروع اسلام از روی دلیل، یا به جهت شبهه در دلیل، که این نوع انکار را باعث خروج از ایمان نمیداند.
کفر در اصطلاح
کفر در اصطلاح هر علمی به معنای خاص خودش میباشد، لذا سزاوار است تعاریف مطرح شده در هر علمی به صورت تفکیک شده بیان شود تا به تبیین موضوع کمک کند و از اختلاط مباحث جلوگیری شود.
کفر در اصطلاح فقهاء
در علم فقه عنوان کافر در معنای گستردهای کاربرد دارد و بر هر کسی که منکر خدا و نبوت یا یکی از ضروریات اسلام باشد صدق میکند، اعم از اینکه انکار، از روی توّجه و معرفت یا از روی جهل، غفلت و تردید باشد، در صورتی که توان تحقیق و تفحص را داشته باشد (کافر مقصّر). فقهاء جمیع اقسام مختلف کافر را از نجاسات میشمارند. در اینجا به تعریف کفر از منظر فقهاء اشاره میشود:
۱ـ سیّد یزدی در «عروهًْ الوثقی» در باب نجاسات مینویسد:
اَلثّامنُ: (من النجاسات) اَلکافَرُ… والمُرادُ بِالکافَرِ مَن کانَ مُنکرًا للاُلُوهیُّه اَو التُّوحید اَو الرِّسالَه اَو ضَرُورِیًّا مِن ضَرُورِیِّاتِ الدّین مَع الاِلتـِفاتِ اِلی کَونِهِ ضَرُورِیًّا بِحَیثُ یَرجِعُ اِنکارِهِ اِلی اِنکار ِالرَّسالَه.([۳])
مراد از کافر کسی است که منکر خدا یا یگانگی او یا نبوّت پیامبران الهی| یا یکی از ضروریات دین شود، به شرط اینکه به ضروری بودن آن در دین علم داشته باشد و انکار او موجب انکار رسالت پیامبر اسلام| شود.
از نگاه ایشان کسی کافر است که یکی از امور ذیل را انکار کند:
الف) از اساس منکر وجود خدا شود.
ب) اعتقاد به خدا دارد منتهی منکر یگانگی خداوند شود، مثل مجوس که اعتقاد به ثنویت یعنی خدای خیر و شر دارند.
پ) از اساس منکر رسالت پیامبر اسلام| شوند.
ت) منکر یکی از ضروریات دین شوند. البته برای این نوع انکار دو قید را اضافه نمودهاند؛ یکی انکار توأم با «علم به ضروری دین» بودن و دیگری انکار آن به «انکار رسالت پیامبر اسلام|» برگردد.
بنابراین اگر کسی یکی از ضروریات دین را انکار کند ولی علم به ضروری بودن آن نداشته باشد و به انکار رسالت نرسد، این نوع انکار از نگاه ایشان باعث تکفیر نمیشود. بله! اگر با علم به ضروری بودن یا اینکه انکار او به انکار رسالت برگردد، مسلماًً او کافر است.
۲ـ صاحب ریاض دربارهی کافر میفرماید:
ضابطه من انکر الالهیه او الرساله او بعض ما علم ثبوته من الدین ضرورهً.([۴])
کافر کسی است که خدا یا رسالت نبیاش یا یکی از بدیهیات دین را با علم و معرفت به آن انکار کند.
[۱]) فرهنگ مفردات راغب، ص۴۳۳.
[۲]) العین، ج ۵، ص۳۵۶؛ لسان العرب، ج۵، ص۱۴۴.
[۳]) شرح العروهًْ الوثقى، ج۳، ص۲۹۱.
[۴]) ریاض المسائل، ج۲، ص۳۵۷.
منبع : مجمع جهانی شیعه شناسی